Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
A further increase is considered unlikely
[regarded as unlikely]
.
U
افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turboprop
U
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
rams
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
natural rate hypothesis
U
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
Mercerization
U
مرسیزاسیون
[این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
far fetched
U
بعید
unlikely
U
بعید
far-fetched
U
بعید
farfetched
U
بعید
in a pig's eye
<idiom>
U
بعید
out of the way
<idiom>
U
بعید
far
U
بعید
remotest
U
بعید
remoter
U
بعید
remote
U
بعید
past perfect tense
U
ماضی بعید
farfetched
U
شبیه بعید
unseemly
U
بدمنظر بعید
past perfect
U
ماضی بعید
pluperfect
U
فعل ماضی بعید
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
patinated
U
جرم گرفته کبره گرفته
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
paschal
U
وابسته بعید فصح یا عید فطیر
it is u.for him to tell a lie
دروغ گفتن برخلاف عادت اوست یا از او بعید است
primary tenses
U
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
on second thoughts
U
پس ازتامل بیشتری
on second thought
[American E]
U
پس ازتامل بیشتری
rather
U
با میل بیشتری ترجیحا
outsmarted
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmart
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
to lead on
U
وادار به اقدامات بیشتری کردن
outsmarting
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmarts
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
outbrave
U
شجاعت بیشتری ازدیگران نشان دادن
seller's option to duble
U
از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
You wI'll fail unless you work harder .
U
موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
They live abroad for the greater part of the year.
U
آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
imparisyllabic
U
دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
In regard to the proposed changes I think we need more information.
U
در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
nonmonetarists
U
ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
turbofan
U
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
positive
U
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
scalable software
U
برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
thrashing
U
وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
overrun
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
best fit
U
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
this story is improbable
U
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
scsi
U
پیشرفتی که باعث باسن داده پهن تر از JCSI اصلی میشود به طوری که میتواند داده بیشتری را در واحد زمانی ارسال کند
maltron keyboard
U
یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
rigid
U
دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
thickest
U
گرفته
dulling
U
گرفته
air less
U
گرفته
pokey
U
گرفته
dulls
U
گرفته
dull
U
گرفته
sombrous
U
گرفته
bunged up
U
قی گرفته
thicker
U
گرفته
thick
U
گرفته
duller
U
گرفته
heartsore
U
دل گرفته
dulled
U
گرفته
folded in mist
U
مه گرفته
fogbound
U
مه گرفته
adopted
U
گرفته
uptight
U
گرفته
dullest
U
گرفته
low spirited
U
گرفته
brumous
U
مه گرفته
comate
U
مه گرفته
choky
U
گرفته
accustomed
خو گرفته
darksome
U
گرفته
addicted
U
خو گرفته
muggy
U
گرفته
low-spirited
U
گرفته
gruff
U
گرفته
rancid
U
بو گرفته
hoarse
U
گرفته
clouded
U
گرفته
fusty
U
بو گرفته
chock full
U
گرفته
fustiest
U
بو گرفته
fustier
U
بو گرفته
mistful
U
مه گرفته
hoarsest
U
گرفته
hoarser
U
گرفته
muzzy
U
گرفته
aggrantizement
U
افزایش
increscent
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
intensification
U
افزایش
addition
U
افزایش
auxesis
U
افزایش
enhancement
U
افزایش
additions
U
افزایش
accretion
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
amplification
U
افزایش
addenda
U
افزایش
addendum
U
افزایش
increment
U
افزایش
increments
U
افزایش
reduce/enlarge
U
افزایش
access
U
افزایش
accession
U
افزایش
expansion
U
افزایش
gain
U
افزایش
gained
U
افزایش
gains
U
افزایش
accessed
U
افزایش
affixture
U
افزایش
increases
U
افزایش
raises
U
افزایش
summation
U
افزایش
scale up
U
افزایش
increased
U
افزایش
accru
U
افزایش
additament
U
افزایش
adjunction
U
افزایش
rises
U
افزایش
rise
U
افزایش
increase
U
افزایش
raise
U
افزایش
accessing
U
افزایش
accesses
U
افزایش
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
fondest
U
انس گرفته
pokier
U
گرفته دلگیر
smoky
U
دود گرفته
derivatives
U
گرفته شده
in mourning
U
چرک گرفته
aeruginous
U
زنگ گرفته
i have a secure grasp of it
U
انرا گرفته ام
pokiest
U
گرفته دلگیر
poky
U
گرفته دلگیر
caught
U
گرفته شده
divorcees
U
زن طلاق گرفته
began
U
دست گرفته
cerated
U
موم گرفته
derivative
U
گرفته شده
hoarsely
U
بطور گرفته
blear
U
گرفته وتاریک
drippy
U
هوای گرفته
fonder
U
انس گرفته
fond
U
انس گرفته
divorcee
U
زن طلاق گرفته
blear eyes
U
چشمان قی گرفته
rainy
U
تر رگبار گرفته
rheumatic
U
رماتیسم گرفته
triste
U
گرفته محزون
measly
U
کرم گرفته
on the panel
U
جزوصورت گرفته
mity
U
کزم گرفته
filmier
U
غبار گرفته
filmiest
U
غبار گرفته
tristful
U
گرفته محزون
filmy
U
غبار گرفته
mistful
U
میغ گرفته
medalled
U
مدال گرفته
Are you kidding ? Are you being funny?
U
شوخیت گرفته ؟
patinated
U
زنگار گرفته
solemn
U
گرفته موقرانه
verminous
U
شپش گرفته
resolved that ......
U
تصمیم گرفته شد که
reposing upon
U
قرار گرفته بر
airless
U
گرفته یا دم کرده
to d. itself
U
گرفته شدن
wont
U
خو گرفته عادت
addict
خو گرفته معتاد
addicts
U
: خو گرفته معتاد
patinous
U
کبره گرفته
maggoty
U
کرم گرفته
dull
U
کندشدن گرفته
dulled
U
کندشدن گرفته
duller
U
کندشدن گرفته
dullest
U
کندشدن گرفته
leaded
U
سرب گرفته
eerie
U
ترساننده گرفته
dulls
U
کندشدن گرفته
dulling
U
کندشدن گرفته
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
voltage increase
U
افزایش ولتاژ
spurts
U
افزایش ناگهانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com