Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inventory
U
صورت دارایی موجودی
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
inventory reconciliation
U
تطابق موجودی با دارایی یکان
dead stock
U
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
dead stock
U
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
increase in value
U
افزایش ارزش
capital apprecation
U
افزایش ارزش سرمایه
appreciations
U
افزایش ارزش دارائی
appreciation
U
افزایش ارزش دارائی
capital gains
U
افزایش ارزش سرمایه زش
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
economizing
U
صرفه جویی در دارایی حداکثر استفاده را از دارایی موجود کردن
foreign attachment
U
توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
perpetual inventory
U
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock
U
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stock evaluation
U
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockades
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
he inherited a large fortune
U
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
financing
U
رسته دارایی دارایی
finances
U
رسته دارایی دارایی
finance
U
رسته دارایی دارایی
financed
U
رسته دارایی دارایی
stocked
U
موجودی موجودی کالا
stock
U
موجودی موجودی کالا
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
ad valorem
U
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value
U
بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological
U
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation
U
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
periodic stock check
U
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
fortunes
U
دارایی
wealth
U
دارایی
fortune
U
دارایی
portfolio
U
دارایی
portfolios
U
دارایی
finance
U
دارایی
estate
U
دارایی
holding
U
دارایی
estates
U
دارایی
property
U
دارایی
asset
U
دارایی
means
U
دارایی
financed
U
دارایی
financing
U
دارایی
pursing
U
دارایی
pursed
U
دارایی
purse
U
دارایی
purses
U
دارایی
possession
U
دارایی
finances
U
دارایی
balance in hand
U
موجودی
assets
U
موجودی
holding
U
موجودی
stock
U
موجودی
stocked
U
موجودی
store
U
موجودی
storing
U
موجودی
supplies
U
موجودی
repertoire
U
موجودی
minimum stock level
U
موجودی
finance officer
U
افسر دارایی
finance ministry
U
وزارت دارایی
Chancellor of the Exchequer
U
وزیر دارایی
current assets
U
دارایی جاری
assets
U
مایملک دارایی
Chancellors of the Exchequer
U
وزیر دارایی
possession
U
دارایی متصرفات
finance office
U
اداره دارایی
current asset
U
دارایی جاری
property tax
U
مالیات دارایی
circulating asset
U
دارایی جاری
assets and equities
U
دارایی ودیون
money bag
U
دارایی دولت
ministry of f.
U
وزارت دارایی
circulating asset
U
دارایی در گردش
liabilities and assets
U
بدهی و دارایی
intendant
U
پیشکار دارایی
installation property
U
دارایی قسمت
capital goods
U
دارایی ثابت
hereditament
U
دارایی غیرمنقول
weal
U
ثروت دارایی
personal chattels
U
دارایی منقول
financial agency
U
اداره دارایی
hab
U
داشتن دارایی
private property
U
دارایی شخصی
inventory
U
دفتر دارایی
weals
U
ثروت دارایی
personalty
U
دارایی شخصی
personal state
U
دارایی منقول
cham cell or of the e.
U
وزیر دارایی
fortunes
U
دارایی ثروت
the furniture of ones pocket
U
دارایی جیب
temporality
U
دارایی دینوی
thing
U
اسباب دارایی
equities
U
دارایی شرکاء
equity
U
دارایی شرکاء
to take an inventory of
U
صورت دارایی
fortune
U
دارایی ثروت
stocked
U
موجودی ذخیره
supplying
U
موجودی جایگیرموقتی
cycle stock
U
موجودی فعال
exhaust bin level
U
فاقد موجودی
stock
U
به موجودی افزودن
danger warning level
U
حداقل موجودی
stock
U
موجودی ذخیره
quick assets
U
موجودی نقدشو
stock
U
موجودی انبار
supply
U
موجودی جایگیرموقتی
excess stock
U
موجودی مازاد
stocked
U
به موجودی افزودن
surplus stock
U
موجودی مازاد
inventories
U
موجودی کالا
stocked
U
موجودی انبار
supplying
U
موجودی لزوم
exhaust bin level
U
اتمام موجودی
fund
U
موجودی سرمایه
funded
U
موجودی دارائی
funded
U
موجودی سرمایه
inventory control
U
کنترل موجودی
instruction repertoire
U
موجودی دستورالعمل
inventory management
U
مدیریت موجودی
inventory discrepancy
U
اختلاف موجودی
fund
U
موجودی دارائی
out of stock;ex stock
U
از موجودی یاذخیره
idle stock
U
موجودی بی مصرف
surplus stock
U
موجودی اضافی
inventory
U
موجودی کالا
inventory
U
لیست موجودی
inventory
U
فهرست موجودی
financial assets
U
موجودی مالی
warehouse stock
U
موجودی انبار
capital stock
U
موجودی سرمایه
supply
U
موجودی لزوم
active stock
U
موجودی فعال
stock check
U
کنترل موجودی
stock audit
U
حسابرسی موجودی
stock adjustment
U
تطبیق موجودی
stock adjustment
U
تعدیل موجودی
stock accounting
U
حسابداری موجودی
stock account
U
حساب موجودی
business inventories
U
موجودی تجاری
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
safety stock
U
موجودی تضمینی
stock taking
U
رسیدگی به موجودی
buffer stock
U
موجودی احتیاطی
complete inventory
U
موجودی کامل
consumable stock
U
موجودی مصرفی
buffer stock
U
موجودی ذخیره
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
continuous inventory
U
موجودی مستمر
supplied
U
موجودی لزوم
reserve stock
U
موجودی ذخیره
stock control
U
کنترل موجودی
supplied
U
موجودی جایگیرموقتی
stock record
U
سابقه موجودی
finance
U
قسمت مالی یا دارایی
to come into a property
U
دارایی را بدست اوردن
private property
U
دارایی شخصی بلامعارض
dedicated assets
U
دارایی وقف شده
personal property
U
دارایی شخصی منقول
personal chattels
U
دارایی شخصی منقول
holding
U
دراختیار داشتن دارایی
jointure
U
دارایی مشترک زن و شوهر
hereditaments
U
دارایی غیر منقول
hotch
U
سرجمع کردن دارایی
financed
U
قسمت مالی یا دارایی
belonging
U
متعلقات واموال دارایی
finances
U
قسمت مالی یا دارایی
financing
U
قسمت مالی یا دارایی
capital account
U
حساب دارایی وسرمایه
real property
U
دارایی غیر منقول
draw up inventory
U
تنظیم صورت دارایی
disinvestment
U
خرج دارایی بی چیزی
immovable
U
دارایی غیر منقول
property book
U
دفتر دارایی یکان
church warden
U
متصدی دارایی کلیسا
paraphernal
U
وابسته به دارایی شخصی زن
real account
U
حساب دارایی غیرمنقول
stock handling cost
U
هزینه جابجایی موجودی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com