English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commando U افراد نیروی مخصوص
commandos U افراد نیروی مخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
people sniffer U رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
salvage group U تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
characterization U مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
trooped U افراد
enlistedman U افراد
personnel U افراد
men U افراد
enlisted personnel U افراد
troop U افراد
trooping U افراد
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
packed out پر و مملو از افراد
head count U جمع افراد
head counts U جمع افراد
top-level U افراد عالیرتبه
cognoscenti U افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
personnel status U وضع افراد
liberty men U افراد مرخصی
withindoors U افراد داخل
service club U باشگاه افراد
platoon U جوخهء افراد
roll call U نامیدن افراد
platoons U جوخهء افراد
enlistee U افراد داوطلب
filler personnel U افراد جایگزینی
category U طبقه افراد
enlisted personnel U طبقه افراد
equal status persons U افراد همپایه
personal error U خطاهای انفرادی افراد
transfer station U محل انتقال افراد
transfer station U محل اعزام افراد
close station U افراد بدو مرخص
dependents U افراد تحت تکفل
avast U افراد به جای خود
morale U روحیه افراد مردم
noncombatant U افراد غیر نظامی
cimmerian U افراد کشور فلمات
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
target audience U افراد مورد نظر
the common wealth of learning U افراد اهل علم
special olympics U المپیک افراد استثنایی
posse comitatus U دسته افراد پلیس
part owners U افراد شریک المال
top-level U توسط افراد عالیرتبه
favouritism U افراد مورد توجه
condemns U محکوم کردن افراد
personnel monitoring U بازرسی بدنی از افراد
condemn U محکوم کردن افراد
play the field <idiom> U با افراد مختلفی قرارگذاشتن
condemning U محکوم کردن افراد
coachload U افراد سوار بر درشکه
billet slip U کارت محلهای افراد
billet slip U لوحه اسکان افراد
aptitude area U حیطه قابلیت افراد
troops U افراد قسمتها سربازان
swallow one's pride <idiom> U متواضع کردن افراد
receptee U افراد مورد پذیرش
rouse out U بیدار کردن افراد
family size U تعداد افراد خانواده
characterization U نوشتن بیوگرافی افراد
bachelor quarters U منازل افراد مجرد
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
posses U دسته افراد پلیس جماعت
assembly U محل بسیج افراد احتیاط
posse U دسته افراد پلیس جماعت
charters U بین افراد دلالت کند
chartering U بین افراد دلالت کند
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
chartered U بین افراد دلالت کند
people sniffer U رادار کشف افراد دشمن
charter U بین افراد دلالت کند
personal salute U مراسم سلام افراد برجسته
personal salute U تیر سلام برای افراد
roll call U حاضر و غایب کردن افراد
intransit strenth U افراد در حال حرکت یا انتقال
rotation U تعویض نوبتی یکانها یا افراد
lockstep U پیشروی افراد پشت سریکدیگر
huddling U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddles U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddled U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
whom it may concern U برای اطلاع افراد ذیربط
life line U طناب اتصال افراد به یکدیگر
leatherneck U جزو افراد تفنگداران دریایی
troop housing U کوی درجه داران یا افراد
Applicants flooded in. U سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
Certain notorious ( dubious ) characters . U عده افراد معلوم الحال
aptitude area U حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
huddle U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
Do not admit any outsiders. U افراد غیره را راه ندهید
biographical intelligence U اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
biographical information blank form U فرم پر نشده بیوگرافی افراد
IMA U قالب ها و خصوصیات افراد است
preference blank U دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
CSE U آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
split ticket <idiom> U انتخاب افراد سیاسی برای رای
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
intermarriage U ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
human machine interface U حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
oral trade test U ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
army standard score U نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
atomistic evalution U ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
lunatic fringe U افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
longtour area U منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
oligrachy U حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
oligopoly U تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
buzzword U کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
conferences U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conference U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
pit crew U افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
an infinite verb U فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
enlisted U داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
intermarry U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarried U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
queue U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
intermarrying U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
queued U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queueing U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
intermarries U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
queues U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
zouave U یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
incross U اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
correctional custudy U روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
automation U استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
arrow head U پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
muster roll U دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
frankpledge U مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
internees U فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internee U فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
cyberspace U دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
speeches U که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
close corporation U شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
chalk troops U سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
finance company U شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance house U شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
appearance money U پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
panel U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
speech U که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
panels U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
instructional computing U فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
protection U عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
penalty kicker U بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
shares U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shared U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
rule of law U قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
share U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
pressure cabin U بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
photographic dosimetry U روش اندازه گیری میزان دوزاتمی جذب شده به وسیله افراد از روی عکس بدن انها
attached strength U استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
frictional unemployment U اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com