English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heliotrope U افتاب گرای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
solariums U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
skeptic U شک گرای
socialists U جامعه گرای
separatist U جدا گرای
feudal U تیول گرای
individualists U فرد گرای
unitary U توحید گرای
solipsist U نفس گرای
sectarian U فرقه گرای
oxyphile U اسید گرای
nudist U برهنگی گرای
socialist U جامعه گرای
meliorist U بهبود گرای
magnetic azimuth U گرای مغناطیسی
lipophilic U چربی گرای
incalescent U گرما گرای
relative bearing U گرای نسبی
oxyphil U اسید گرای
individualist U فرد گرای
extrovert U برون گرای
extroverts U برون گرای
pragmatist U مصلحت گرای
pneumotropic U ریه گرای
realist U تحقق گرای
realist U راستین گرای
realists U تحقق گرای
realists U راستین گرای
photophilic U نور گرای
realistic U راستین گرای
progressivist U پیشرفت گرای
realistically U تحقق گرای
materialists U ماده گرای
segregationist U جدایی گرای
saprophytic U پوده گرای
ruralist U روستا گرای
militarist U جنگ گرای
militarists U جنگ گرای
realistically U راستین گرای
materialist U ماده گرای
realistic U تحقق گرای
theist U یزدان گرای
grid azimuth U گرای شبکه
escapists U گریز گرای
nationalist U ملت گرای
nationalists U ملت گرای
escapist U گریز گرای
capitalist U سرمایه گرای
doctrinaire U ایین گرای
grid bearing U گرای شبکه
compass direction U گرای مغناطیسی
impressionist U برداشت گرای
impressionists U برداشت گرای
structuralist U ساخت گرای
evolutionist U فرگشت گرای
supremacists U برتری گرای
supremacist U برتری گرای
equalitarian U تساوی گرای
structuralists U ساخت گرای
halophile U ابشور گرای
dermotropic U پوست گرای
compass azimuth U گرای مغناطیسی
communalist U اشتراکی گرای
true azimuth U گرای حقیقی
assumed azimuth U گرای فرضی
capitalists U سرمایه گرای
egalitarian U تساوی گرای
centralists U مرکز گرای
centralist U مرکز گرای
theocentric U خدا گرای
back azimuth method U گرای وارونه
unitarian U توحید گرای
ultramodernist U فرانو گرای
reactionaries U مخالفت گرای بی منطق
reactionary U مخالفت گرای بی منطق
visionary U الهامی رویا گرای
hygrophyte U گیاه رطوبت گرای
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
corrected azimuth U گرای تصحیح شده
visionaries U الهامی رویا گرای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
true azimuth U سمت حقیقی گرای جغرافیایی
azimuth angle U زاویه گرای نجومی هواپیما
azimuth U گرای نجومی راس القدم
back azimuth method U گرای معکوس در اخراج اشعه
imperialistic U استعمار گرای بهره جویانه
compass azimuth U گرای قطب نمای کشتی
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
quixotic U ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
conversion angle U زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
traditionalists U پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalist U پیرو روایات وسنن سنت گرای
layihg azimuth U گرای روانه کردن لوله توپ
dislocating U افتاب
sunned U افتاب
sunshine U افتاب
subsolar U در فل افتاب
sunless U بی افتاب
sunning U افتاب
dislocate U افتاب
dislocates U افتاب
suns U افتاب
patent to the sun U افتاب رو
sunny U افتاب رو
sunniest U افتاب رو
queen's weather U افتاب
photosphere U افتاب
sunnier U افتاب رو
sun U افتاب
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarists U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
militarist U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
helianthemum U افتاب چرخ
heliologist U افتاب شناس
girasol U گل افتاب پرست
sun worshipper U افتاب پرست
heliolatrous U افتاب پرست
heliograph U افتاب نگار
girasole U گل افتاب پرست
helianthus U گل افتاب گردان
visorless U بی افتاب گردان
roman candle U افتاب مهتاب
vizor U افتاب گردان
weather beaten U افتاب زده
helianthemum U چرخ افتاب
visard U افتاب گردان
turnsole U گل افتاب گردان
sun worship U افتاب پرستی
p of the sun U نیش افتاب
p of the sun U طلوع افتاب
sun dried U در افتاب خشکانیده
sun burn U افتاب زدگی
sun beam U پرتو افتاب
solarization U تابش افتاب
solarism U افسانههای افتاب
patent to the sun U افتاب گیر
sunbaked U افتاب پخته
sunbath U حمام افتاب
sunlike U مانند افتاب
heliophilous U افتاب دوست
heliosis U افتاب زدگی
heliotherapy U معالجه با افتاب
heliotrope U گل افتاب پرست
sunward U سوی افتاب
heliotropism U افتاب گرایی
sunup U طلوع افتاب
sunstruck U افتاب زده
sunshine recorder U افتاب سنج
sun struck U افتاب زده
giant swing U افتاب یا مهتاب
sunshine U تابش افتاب
dawns U طلوع افتاب
sunflower U گل افتاب گردان
sunflowers U گل افتاب گردان
sunshade U افتاب گردان
sunshades U افتاب گردان
daisies U گل افتاب گردان
daisy U گل افتاب گردان
sunrise U طلوع افتاب
sunrises U طلوع افتاب
streamer U تیغ افتاب
streamers U تیغ افتاب
sunstroke U افتاب زدگی
dawning U طلوع افتاب
dawned U طلوع افتاب
sunshine U نور افتاب
sunsets U غروب افتاب
sunbeam U پرتو افتاب
sunbeam U تیغ افتاب
sunbeams U پرتو افتاب
sunbeams U تیغ افتاب
sunlight U نور افتاب
bask U افتاب خوردن
basked U افتاب خوردن
basking U افتاب خوردن
basks U افتاب خوردن
dawn U طلوع افتاب
sunburn U افتاب زدگی
chamaeleon U افتاب پرست
chamaeleontis U افتاب پرست
broiling sun U افتاب سوزان
sunshiny U افتاب گیر
cockshut U غروب افتاب
visors U افتاب گردان
visor U افتاب گردان
sundials U شاخص افتاب
sundial U شاخص افتاب
giant circle U افتاب شکسته
german giant swing U افتاب شکسته
eclipse of sun U افتاب گرفتگی
dry in the sun U خشکاندن در افتاب
introvert U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introverts U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
sunbathing U حمام افتاب گرفتن
basks U حمام افتاب گرفتن
to take the sun U افتاب بخود دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com