English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
harmonic mean U اعداد متقابل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counteroffensive U تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
complementation U سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
leontief matrix U اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
random number U روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
algebra U استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
hex U سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
hexadecimal notation U سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
recriminate U اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
mutual inductance U اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
counter memorial U یادداشت متقابل اخطار متقابل
warsaw treaty U پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
opposing U متقابل
mutual U متقابل
interactional U متقابل
countering U متقابل
opposed U متقابل
correspounding U متقابل
interactive U متقابل
counter U متقابل
reciprocative U متقابل
reciprocal U متقابل
polar U متقابل
countered U متقابل
mutual conductance U رسانایی متقابل
cross-references U مراجعه متقابل
cross reference U ارجاع متقابل
cross-reference U مراجعه متقابل
cross-reference U ارجاع متقابل
transconductance U رسانایی متقابل
cross reference U مراجعه متقابل
grid anode transconductance U رسانایی متقابل
interaction U اثر متقابل
interaction U کنش متقابل
counter U ضربت متقابل
mutual assistance U کمک متقابل
mutual U متقابل یا متقابله
countered U ضربت متقابل
opposite phase U فاز متقابل
cross-references U ارجاع متقابل
mutual terms U شرایط متقابل
mutual relationship U رابطه متقابل
mutual induction U القای متقابل
mutual inductance U القاگری متقابل
interdependency U اتکاء متقابل
mutual energy U انرژی متقابل
interrelation U رابطه متقابل
mutual consistency U سازگاری متقابل
cross bill U شکایت متقابل
transfer characteristic U مشخصه متقابل
mutual characteristic U مشخصه متقابل
intervisibility U دید متقابل
iteraction U عمل متقابل
logrolling U همکاری متقابل
proportional U متقابل یا هماهنگ
intercorrelation U همبستگی متقابل
interrelationship U رابطه متقابل
interrelationships U رابطه متقابل
cross check U بررسی متقابل
cross-check U بررسی متقابل
cross-checked U بررسی متقابل
cross-checking U بررسی متقابل
cross-checks U بررسی متقابل
interdependence U اتکاء متقابل
interdependence U وابستگی متقابل
inter play U اثر متقابل
interaction curve U خم کنش متقابل
retaliation U عمل متقابل
reciprocity U عمل متقابل
m U القاگری متقابل
recriminations U تهمت متقابل
counter purchase U خرید متقابل
counter offer U عرضه متقابل
counter offer U پیشنهاد متقابل
counter offensive U حمله متقابل
counter offensive U پدافند متقابل
counter gambit U گامبی متقابل
counter fire U اتش متقابل
counter current U جریان متقابل
counter credit U اعتبار متقابل
counter claim U دعوی متقابل
counter attraction U کشش متقابل
counter propaganda U تبلیغ متقابل
counter-measures U اقدام متقابل
counter-measure U اقدام متقابل
countervailing credit U اعتبار متقابل
transinformation U اگاهی متقابل
counterrevolution U انقلاب متقابل
counter trade U تجارت متقابل
counterpoise U سیم متقابل
counterpawn U پیاده متقابل
countermine U توط ئه متقابل
countermeasures U اقدامات متقابل
reciprocal U عمل متقابل
reciprocal U متقابل معکوس
countermeasure U اقدام متقابل
counterclaim U دعوی متقابل
counterclaim U ادعای متقابل
counterclaim U دعوای متقابل
counterbid U پیشنهاد متقابل
counterattack U حمله متقابل
counteraction U اقدام متقابل
counter transference U انتقال متقابل
counterwork U عمل متقابل
eclipsed form U شکل متقابل
back pressure U فشار متقابل
cross purpose U قصد متقابل
antitype U نوع متقابل
crossecheck U بررسی متقابل
crosstalk U مکالمه متقابل
interplay U اثر متقابل
set off U دعوی متقابل
countering U ضربت متقابل
counterpoise U وزنه متقابل
reciprocation U عمل متقابل
reciprocal trading U مبادله متقابل
interaction U عمل متقابل
cross feed U خورد متقابل
cross action U دعوی متقابل
recrimination U اتهام متقابل
recrimination U تهمت متقابل
recriminations U اتهام متقابل
cross index U شاخص متقابل
octal notation U یا اعداد 0 تا 7
numerics U اعداد
retort U جواب متقابل تلافی
greco counter gambit U گامبی متقابل گرکو
conversion transconductance U رسانایی متقابل وارون
retorts U جواب متقابل تلافی
differential field winding U سیمپیچ اهنربایی متقابل
intract U عمل متقابل کردن
counterplay U بازی شطرنج متقابل
centre counter defence U دفاع متقابل مرکزی
compensation trading U داد و ستد متقابل
benoni counter gambit U گامبی متقابل بنونی
retort U جواب متقابل دادن
counter current principle U اصول جریان متقابل
coefficient of mutual induction U ضریب القای متقابل
cross reference table U جدول ارجاع متقابل
counter purchase U داد وستد متقابل
cross magnetizing U میدان مغناطیسی متقابل
cross fire U اتش گلوله متقابل
rebuttal U عمل متقابل پس زنی
rebuttals U عمل متقابل پس زنی
counterattack U حمله متقابل کردن
crossfertilize U لقاح متقابل کردن
countercheck U سرزنش وتوبیخ متقابل
retorts U جواب متقابل دادن
counteracts U عمل متقابل کردن
repost U ضربه متقابل زدن
ripostes U ضربه متقابل زدن
visual interaction U کنش متقابل بصری
internecine U کشتار متقابل قاتل
riposted U ضربه متقابل زدن
riposte U ضربه متقابل زدن
intervisibility U قابلیت دید متقابل
retaliation U عکس العمل متقابل
social interaction U کنش متقابل اجتماعی
scandinavian defence U دفاع متقابل مرکزی
interaction U عکس العمل متقابل
riposting U ضربه متقابل زدن
rebut U جواب متقابل دادن
counteracting U عمل متقابل کردن
counteracted U عمل متقابل کردن
counteract U عمل متقابل کردن
rebutting U جواب متقابل دادن
rebuts U جواب متقابل دادن
rebutted U جواب متقابل دادن
theory of numbers U نظریه اعداد
matrixes U جدول اعداد
numerical U مربوط به اعداد
real numbers U اعداد حقیقی
real numbers U اعداد واقعی
rational numbers U اعداد منطقی
rational numbers U اعداد گویا
round numbers U اعداد سرراست
odd numbers U اعداد فرد
cardinal U اعداد اصلی
cardinals U اعداد اصلی
binary numbers U اعداد دودوئی
matrix U جدول اعداد
congrunet numbers U اعداد هم نهشت
complex number U اعداد مختلط
arithmomania U وسواس اعداد
arabic numeral U اعداد انگلیسی
random numbers U اعداد تصادفی
Roman numeral U اعداد رومی
numeric U 1-مربوط به اعداد. 2-
even U اعداد جفت
ordinal numbers U اعداد ترتیبی
number range U محدوده اعداد
odd numbers U اعداد فرد
numerary U وابسته به اعداد
end centered unit cell U سلول واحد دو وجهی متقابل پر
unrequited U بدون تلافی یا عمل متقابل
mutual exclusion U ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
opposed piston engine U موتور پیستون روبرو متقابل
counter charge U دعوی متقابل در امر جزایی
queen's pawn counter gambit U گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
countermine U با دسیسه متقابل خنثی کردن
5, 7, 9 are odd numbers . U 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com