English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
restorative U اعاده کننده
restoratives U اعاده کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
rebounded U اعاده
rebounding U اعاده
rebounds U اعاده
return U اعاده
restitution U اعاده
recourse U اعاده
repetition U اعاده
repetitions U اعاده
reestablishment U اعاده
redintegration U اعاده
rebound U اعاده
returns U اعاده
restoration U اعاده
returning U اعاده
returned U اعاده
reverted U اعاده دادن
restores U اعاده کردن
reverting U اعاده دادن
restoring U اعاده دادن
reverts U اعاده دادن
new trial U اعاده دادرسی
re hearing U اعاده دادرسی
restoring U اعاده کردن
revert U اعاده دادن
re-entry U اعاده تصرف
restores U اعاده دادن
re entry U اعاده تصرف
restore U اعاده دادن
recessions U اعاده کسادی
remands U اعاده دادن
restore U اعاده کردن
restored U اعاده دادن
remanding U اعاده دادن
remanded U اعاده دادن
remand U اعاده دادن
restored U اعاده کردن
restitution U اعاده تصرف
recession U اعاده کسادی
reconversion U اعاده مالکیت
return U اعاده بازگشت
re trial U اعاده دادرسی
restoration U اعاده ترمیم
restorer U اعاده دهنده
restorers U اعاده دهنده
returns U اعاده بازگشت
returning U اعاده بازگشت
restitute U اعاده کردن
restorable U قابل اعاده
returned U اعاده بازگشت
rehabilitation U اعاده اعتبار
reconveyance U اعاده مجدد
recuperative U اعاده دهنده
reverter U حکم اعاده وضع
retour sans protet U اعاده بدون اعتراض
rehabilitation U اعاده اعتبار تاجرورشکسته
rehabilitating U اعاده اعتبار کردن
rehabilitates U اعاده اعتبار کردن
rectus in curia U اعاده حق ترافع در دادگاه
redisseinsin U اعاده تصرف عدوانی
rehabilitation U اعاده حیثیت مجرم
possessory action U دعوی اعاده مالکیت
replevin U دعوی اعاده مالکیت
rehabilitate U اعاده اعتبار کردن
rehabilitated U اعاده اعتبار کردن
disgharge of bankrupt U اعاده اعتبار تاجر ورشکسته
suppliant U خواهان دعوی اعاده تصرف
republication of will U اعاده اعتبار وصیت نامه
bankrupts certificate U گواهی نامه اعاده حیثیت
vindication U اعاده حیثیت [مثال شهرت یا آبرو ...]
revalorization U اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
irredentism U سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
rehabilitate U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitated U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitates U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitating U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
reestablishment of diplomatic relations U برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
filler U پر کننده
fillers U پر کننده
jaberer U پچ پچ کننده
fillet U پر کننده
filleted U پر کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com