English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
republication of will U اعاده اعتبار وصیت نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
rehabilitation U اعاده اعتبار
rehabilitation U اعاده اعتبار تاجرورشکسته
rehabilitating U اعاده اعتبار کردن
rehabilitates U اعاده اعتبار کردن
rehabilitated U اعاده اعتبار کردن
rehabilitate U اعاده اعتبار کردن
will U وصیت وصیت نامه
wills U وصیت وصیت نامه
willed U وصیت وصیت نامه
disgharge of bankrupt U اعاده اعتبار تاجر ورشکسته
testament U وصیت نامه
testaments U وصیت نامه
administration of a will U اجرای وصیت نامه
testaments U تدوین وصیت نامه
intestacy U نداشتن وصیت نامه
testament U تدوین وصیت نامه
intestate U فاقد وصیت نامه
testamentary U وابسته به وصیت نامه
bankrupts certificate U گواهی نامه اعاده حیثیت
d. will U پیش نویس یا وصیت نامه
devised U تعبیه کردن وصیت نامه
testacy U تهیه وتدوین وصیت نامه
devising U تعبیه کردن وصیت نامه
devises U تعبیه کردن وصیت نامه
devise U تعبیه کردن وصیت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
l/c U اعتبار نامه
credentials U اعتبار نامه
letter of credit U اعتبار نامه بانکی
open credit U اعتبار بدون ضمانت نامه
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
holographs U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holograph U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
overdraft U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdrafts U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
unfinanced U بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
credit system of supply U سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
returning U اعاده
redintegration U اعاده
returned U اعاده
repetition U اعاده
rebounds U اعاده
rebounding U اعاده
returns U اعاده
reestablishment U اعاده
recourse U اعاده
restitution U اعاده
rebound U اعاده
restoration U اعاده
rebounded U اعاده
repetitions U اعاده
return U اعاده
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
remands U اعاده دادن
reverted U اعاده دادن
reverting U اعاده دادن
remanding U اعاده دادن
remanded U اعاده دادن
reverts U اعاده دادن
restitute U اعاده کردن
return U اعاده بازگشت
remand U اعاده دادن
recuperative U اعاده دهنده
restorative U اعاده کننده
restoratives U اعاده کننده
restorer U اعاده دهنده
restitution U اعاده تصرف
revert U اعاده دادن
restore U اعاده دادن
re-entry U اعاده تصرف
returned U اعاده بازگشت
returning U اعاده بازگشت
restored U اعاده دادن
returns U اعاده بازگشت
re entry U اعاده تصرف
restoration U اعاده ترمیم
recession U اعاده کسادی
recessions U اعاده کسادی
restoring U اعاده کردن
restores U اعاده کردن
restores U اعاده دادن
restored U اعاده کردن
restore U اعاده کردن
restorers U اعاده دهنده
new trial U اعاده دادرسی
reconveyance U اعاده مجدد
restoring U اعاده دادن
reconversion U اعاده مالکیت
re trial U اعاده دادرسی
re hearing U اعاده دادرسی
restorable U قابل اعاده
injunction U وصیت
bequest U وصیت
bequests U وصیت
testament U وصیت
testaments U وصیت
injunctions U وصیت
possessory action U دعوی اعاده مالکیت
rehabilitation U اعاده حیثیت مجرم
retour sans protet U اعاده بدون اعتراض
rectus in curia U اعاده حق ترافع در دادگاه
reverter U حکم اعاده وضع
replevin U دعوی اعاده مالکیت
redisseinsin U اعاده تصرف عدوانی
make one's will U وصیت کردن
will U وصیت وصیتنامه
willed U وصیت کردن
willed U وصیت وصایا
willed U وصیت وصیتنامه
making a will U وصیت کردن
bequeathing U وصیت کردن
wills U وصیت وصایا
make a will U وصیت کردن
will U وصیت وصایا
will U وصیت کردن
wills U وصیت وصیتنامه
testamentary U وصیت شده
testamentary U مطابق با وصیت
to make one's will U وصیت کردن
testate U دارای وصیت
testate U وصیت کرده
bequeathed U وصیت کردن
possessory will U وصیت تملیکی
hand down <idiom> U وصیت کردن
testator U وصیت کننده
wills U وصیت کردن
intestate U بدون وصیت
nuncupative will U وصیت شفاهی
he died intestate U بی وصیت مرد
contractual will U وصیت عهدی
universal legacy U وصیت مطلق
bequeath U وصیت کردن
bequeaths U وصیت کردن
intestate U متوفای بی وصیت
suppliant U خواهان دعوی اعاده تصرف
Old Testament U پیمان یا وصیت قدیم
will U با وصیت واگذارکردن خواستن
law of succession U حقوق ارث و وصیت
intestacy U فوت پیش از وصیت
willed U با وصیت واگذارکردن خواستن
intestate death U موت بدون وصیت
to nuncupate a will U زبانی وصیت کردن
wills U با وصیت واگذارکردن خواستن
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
vindication U اعاده حیثیت [مثال شهرت یا آبرو ...]
testate U متوفایی که وصیت کرده باشد
intestate U کسی که بدون وصیت می میرد
testate U وصیت کردن شهادت دادن
begueath U تملیک مال به وسیله وصیت
demise U انتقال دادن مال با وصیت
irredentism U سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
revalorization U اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
devising U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestate U کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
devises U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devise U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestable U وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
gavelkind U تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
restraint of marriage U شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
nuncupative will U در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
rehabilitated U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitate U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitates U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitating U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
funded U اعتبار
fund U اعتبار
validation U اعتبار
invalids U : بی اعتبار
invalid U : بی اعتبار
prestige U اعتبار
estimated U اعتبار
esteem U اعتبار
budget U اعتبار
estimate U اعتبار
value U اعتبار
values U اعتبار
valuing U اعتبار
validity U اعتبار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com