English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
back up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marginal data U اطلاعات حاشیهای نقشه
aeronautical information overprint U اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
bi margin format U نقشه دو حاشیهای
bleeding edge U حاشیه مخصوص ثبت اطلاعات حاشیهای
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
border break U ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
survey information center U مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
A to Z U کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
fire support coordination U هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
support command U فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
complemented U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complemented U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complement U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complement U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complements U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complementing U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complements U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complementing U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
marginal U کم حاشیهای
marginal U حاشیهای
margin U حاشیهای
limbic U حاشیهای
margins U حاشیهای
beside the point <idiom> U مسائل حاشیهای
overhead costs U هزینههای حاشیهای
marginal U حاشیهای خطرناک
marginal man U انسان حاشیهای
overhead U منابع حاشیهای
marginal frequencies U فراوانیهای حاشیهای
marginal group U گروه حاشیهای
sunk cost U هزینه حاشیهای
countenance U پشتیبانی کردن
rallies U پشتیبانی کردن
support U پشتیبانی کردن
vindicates U پشتیبانی کردن از
rallied U پشتیبانی کردن
propugn U پشتیبانی کردن از
vindicated U پشتیبانی کردن از
rally U پشتیبانی کردن
countenanced U پشتیبانی کردن
championed U پشتیبانی کردن
championing U پشتیبانی کردن
play up to U پشتیبانی کردن از
champions U پشتیبانی کردن
vindicate U پشتیبانی کردن از
champion U پشتیبانی کردن
vindicating U پشتیبانی کردن از
maintain U پشتیبانی کردن
maintains U پشتیبانی کردن
maintained U پشتیبانی کردن
aid U پشتیبانی کردن
to agitate [for] U پشتیبانی کردن
aided U پشتیبانی کردن
aiding U پشتیبانی کردن
countenancing U پشتیبانی کردن
backup U پشتیبانی کردن
countenances U پشتیبانی کردن
direct support U پشتیبانی مستقیم کردن
prop U نگهداشتن پشتیبانی کردن
propped U نگهداشتن پشتیبانی کردن
propping U نگهداشتن پشتیبانی کردن
to back somebody up U از کسی پشتیبانی کردن
to bolster somebody up U از کسی پشتیبانی کردن
to get behind somebody U از کسی پشتیبانی کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
mission call U درخواست پشتیبانی هوایی کردن
support U پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
associative storage U یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
underpinned U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
seconded U پشتیبانی کردن تایید کردن
seconds U پشتیبانی کردن تایید کردن
seconding U پشتیبانی کردن تایید کردن
second U پشتیبانی کردن تایید کردن
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
dow jones information service U سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributes U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information U اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
radar correlation U درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card U روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
automatic data processing U پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
distance vector protocols U اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
antisubmarine support U پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
complemented U مکمل
two's complement U مکمل 2
complementing U مکمل
complement U مکمل
complements U مکمل
supplement U مکمل
complementarity U مکمل
supplements U مکمل
nine's complement U مکمل 9
integrant U مکمل
completive U مکمل
ten's complement U مکمل 01
one's complement U مکمل یک
supplementary U مکمل
complementary U مکمل
supplementing U مکمل
supplemented U مکمل
to foil a plan U خنثی کردن نقشه ای
map reading U نقشه خوانی کردن
schemed U نقشه طرح کردن
reductions U کوچک کردن نقشه
reduction U کوچک کردن نقشه
to foil a plan U نقش بر آب کردن نقشه ای
mapping U نقشه برداری کردن
scheme U نقشه طرح کردن
setting out U پیاده کردن نقشه
map orientation U توجیه کردن نقشه
To roll up the map. , U نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
to spoil ones game U نقشه یاکارکسیراخراب کردن
altitude tints U گویا کردن نقشه
schemes U نقشه طرح کردن
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
overprint U فهرنویسی کردن اطلاعات
debriefs U اطلاعات کسب کردن
debriefed U اطلاعات کسب کردن
debrief U اطلاعات کسب کردن
complementary colors U رنگهای مکمل
complements U حد مجاز مکمل
complementary demand U تقاضای مکمل
codicillary U مکمل وصیتنامه
complementary factors U عوامل مکمل
complementary goals U اهداف مکمل
complementary goods U کالاهای مکمل
radix complement U مکمل مبنا
complementary U زاویه مکمل
supplementary U اضافی مکمل
complements U مکمل دهدهی
nine's complement U مکمل دهدهی
complementary resources U منابع مکمل
additional <adj.> U مکمل اضافی
self complementing code U کد خود مکمل
complement U مکمل دهدهی
complement U حد مجاز مکمل
complement U متمم مکمل
codicils U مکمل وصیتنامه
objective complement U مکمل موضوع
true complement U مکمل واقعی
true complement U مکمل صحیح
codicil U مکمل وصیتنامه
integral part U جزء مکمل
additional moment U لنگر مکمل
complemented U متمم مکمل
integrant U جزء مکمل
complementing U مکمل دهدهی
complementing U حد مجاز مکمل
complementing U متمم مکمل
supplementary costs U هزینههای مکمل
fan cameras U دوربینهای مکمل
complements U متمم مکمل
complemented U حد مجاز مکمل
complemented U مکمل دهدهی
machinate U نقشه کشیدن تدبیر کردن
compass U نقشه کشیدن اختراع کردن
to torpedo U خراب کردن [برنامه یا نقشه]
photo interpretation U نقشه کردن عکس هوایی
connection U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
inputted U عمل وارد کردن اطلاعات
input U عمل وارد کردن اطلاعات
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
reconstituting U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitutes U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitute U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituted U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com