English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
voyeur U اطفا کننده شهوت بانگاه
voyeurs U اطفا کننده شهوت بانگاه
peeping Tom U اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
peeper U اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
poeeping tom U ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
quencher U اطفا کننده
voluptuous U شهوت پرست شهوت انگیز
quenched U اطفا
quenches U اطفا
quench U اطفا
askant U بانگاه رشک امیز
To fall in love at first sight. U بانگاه اول عاشق شدن
rut U شهوت
concupiscence U شهوت
desiring U شهوت
conoupiscence U شهوت
eros U شهوت
ruts U شهوت
lust U شهوت
desires U شهوت
carnality U شهوت
appetites U شهوت
appetite U شهوت
passion U شهوت
desire U شهوت
anal erotism U شهوت مقعدی
salacity U شهوت رانی
voluptuate U شهوت انگیزکردن
anal eroticism U شهوت مقعدی
obscene U شهوت انگیز
erotism U شهوت گرایی
lascivious U شهوت انگیز
alloerotism U شهوت دگرگرا
salaciousness U شهوت رانی
voluptuousness U شهوت رانی
anaphrodisia U کاهش شهوت
anaphrodisiac U کاهنده شهوت
alloeroticism U شهوت دگرگرا
anality U شهوت مقعدی
satyriasis U شهوت پرستی
urethral erotism U شهوت میزراهی
urolagnia U شهوت ادراری
sexiness U شهوت انگیزی
eroticism U شهوت گرایی
sensuality U شهوت پرستی
lewdness U شهوت پرستی
red-hot <adj.> U شهوت انگیز
organ eroticism U شهوت اندامی
orality U شهوت دهانی
oral eroticism U شهوت دهانی
flesh U جسم شهوت
tasty <adj.> U شهوت انگیز
lustfully U از روی شهوت
juicy <adj.> U شهوت انگیز
lecherous U شهوت پرست
salacious U شهوت پرست
graphomania U شهوت نوشتن
liking U شهوت ومیل
genital eroticism U شهوت تناسلی
oestrum U شهوت ومستی جانوران
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
luscious U دلپذیر شهوت انگیز
lustier U قوی شهوت انگیز
lustiest U قوی شهوت انگیز
lusty U قوی شهوت انگیز
voluptuously U بطور شهوت انگیز
voluptuously U از روی شهوت پرستی
ruts U مست شهوت شدن
Lust for power and riches. U شهوت قدرت وثروت
to gratify ones passions U شهوت رانی کردن
rut U مست شهوت شدن
libido U شهوت جنسی هوس
libidos U شهوت جنسی هوس
to provoke passion U شهوت انگیز بودن
passionately U بطور شهوت امیز
salaciously U از روی شهوت رانی
pornography U نوشته شهوت انگیز
impassion U برسر شهوت اوردن
lasciviously U از روی شهوت پرستی
libidinal U وابسته به شهوت جنسی
libidinous U وابسته به شهوت جنسی
burns U دراتش شهوت سوختن
burn U دراتش شهوت سوختن
libidinously U از روی شهوت رانی
voyeurism U اطفاء شهوت با نگاه
lesbians U وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
venery U شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
lesbian U وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
lewd U ناشی از هرزگی شهوت پرست
lesbianism U دفع شهوت زنی با زن دیگر
satyriasis U نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
She is blinded by passion . U شهوت او را کور کرده است
bawdry U شهوت پرستی [غیر مصطلح]
to g. with passion U دراتش شهوت یاعشق سوختن
lust U حرص واز شهوت داشتن
sexiest U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographer U نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
She is passionately fond of tennis . U شهوت تنیس باز ی کردن دارد
sexy U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
he has a rage for money U برای گرد کردن پول شهوت
sapphic vice U شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
sexier U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographic U وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
to pander any one's lust U وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com