Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
voyeurism
U
اطفاء شهوت با نگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
poeeping tom
U
ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
voluptuous
U
شهوت پرست شهوت انگیز
extinguishment
U
اطفاء
extinction
U
اطفاء
fire control
U
اطفاء حریق
extinction
U
اطفاء خاموشی
fire drill
U
تمرین اطفاء حریق
fire drills
U
تمرین اطفاء حریق
fire extinguishing system
U
سیستم اطفاء حریق
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
discharge indicator disc
U
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glances
U
نگاه نگاه مختصر
glanced
U
نگاه نگاه مختصر
glance
U
نگاه نگاه مختصر
rut
U
شهوت
desiring
U
شهوت
appetite
U
شهوت
appetites
U
شهوت
eros
U
شهوت
lust
U
شهوت
desires
U
شهوت
conoupiscence
U
شهوت
ruts
U
شهوت
concupiscence
U
شهوت
carnality
U
شهوت
passion
U
شهوت
desire
U
شهوت
anaphrodisiac
U
کاهنده شهوت
obscene
U
شهوت انگیز
juicy
<adj.>
U
شهوت انگیز
red-hot
<adj.>
U
شهوت انگیز
lascivious
U
شهوت انگیز
lustfully
U
از روی شهوت
oral eroticism
U
شهوت دهانی
flesh
U
جسم شهوت
voluptuate
U
شهوت انگیزکردن
urolagnia
U
شهوت ادراری
graphomania
U
شهوت نوشتن
sexiness
U
شهوت انگیزی
satyriasis
U
شهوت پرستی
salacity
U
شهوت رانی
salaciousness
U
شهوت رانی
organ eroticism
U
شهوت اندامی
orality
U
شهوت دهانی
lewdness
U
شهوت پرستی
sensuality
U
شهوت پرستی
liking
U
شهوت ومیل
urethral erotism
U
شهوت میزراهی
anal erotism
U
شهوت مقعدی
eroticism
U
شهوت گرایی
anal eroticism
U
شهوت مقعدی
salacious
U
شهوت پرست
alloerotism
U
شهوت دگرگرا
alloeroticism
U
شهوت دگرگرا
lecherous
U
شهوت پرست
genital eroticism
U
شهوت تناسلی
erotism
U
شهوت گرایی
anaphrodisia
U
کاهش شهوت
tasty
<adj.>
U
شهوت انگیز
voluptuousness
U
شهوت رانی
anality
U
شهوت مقعدی
oestrum
U
شهوت ومستی جانوران
to provoke passion
U
شهوت انگیز بودن
ruts
U
مست شهوت شدن
libidinous
U
وابسته به شهوت جنسی
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
rut
U
مست شهوت شدن
salaciously
U
از روی شهوت رانی
burn
U
دراتش شهوت سوختن
Lust for power and riches.
U
شهوت قدرت وثروت
pornography
U
نوشته شهوت انگیز
libido
U
شهوت جنسی هوس
libidos
U
شهوت جنسی هوس
burns
U
دراتش شهوت سوختن
luscious
U
دلپذیر شهوت انگیز
impassion
U
برسر شهوت اوردن
passionately
U
بطور شهوت امیز
lusty
U
قوی شهوت انگیز
libidinously
U
از روی شهوت رانی
voluptuously
U
از روی شهوت پرستی
lasciviously
U
از روی شهوت پرستی
voluptuously
U
بطور شهوت انگیز
lustiest
U
قوی شهوت انگیز
lustier
U
قوی شهوت انگیز
libidinal
U
وابسته به شهوت جنسی
to gratify ones passions
U
شهوت رانی کردن
satyriasis
U
نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
to g. with passion
U
دراتش شهوت یاعشق سوختن
lesbians
U
وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
lesbian
U
وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
venery
U
شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
lesbianism
U
دفع شهوت زنی با زن دیگر
voyeurs
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
lewd
U
ناشی از هرزگی شهوت پرست
lust
U
حرص واز شهوت داشتن
bawdry
U
شهوت پرستی
[غیر مصطلح]
She is blinded by passion .
U
شهوت او را کور کرده است
voyeur
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
She is passionately fond of tennis .
U
شهوت تنیس باز ی کردن دارد
sapphic vice
U
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
sexier
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographer
U
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
he has a rage for money
U
برای گرد کردن پول شهوت
sexiest
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographic
U
وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
sexy
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
peeping Tom
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
[اصطلاح روزمره]
peeper
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
[اصطلاح روزمره]
to pander any one's lust
U
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
leers
U
نگاه چپ
glimpses
U
نگاه کم
glimpsing
U
نگاه کم
look
U
نگاه
gander
U
: نگاه
looked
U
نگاه
leering
U
نگاه چپ
looks
U
نگاه
leering
U
نگاه کج
by sight
U
از نگاه
leered
U
نگاه چپ
leer
U
نگاه چپ
glimpsed
U
نگاه کم
leers
U
نگاه کج
leered
U
نگاه کج
observantion
U
نگاه
look here
U
نگاه کن
gloatingly
U
با نگاه
leer
U
نگاه کج
slants
U
نگاه کج
slanted
U
نگاه کج
slant
U
نگاه کج
glimpse
U
نگاه کم
i say
U
نگاه کن
regards
U
نگاه
ganders
U
: نگاه
view
U
نگاه
regard
U
نگاه
regarded
U
نگاه
looker
U
نگاه کننده
stayed
U
نگاه داشتن
tenable
U
نگاه داشتنی
stay
U
نگاه داشتن
look down
U
با نگاه از رو بردن
leontief table
U
نگاه کنید به :
see
U
نگاه کردن
regard
U
نگاه کردن
sees
U
نگاه کردن
holds
U
نگاه داشتن
peeper
U
نگاه کننده
gaze
U
نگاه خیره
gloatingly
U
با نگاه خیره
tackling
U
نگاه داشتن
tackles
U
نگاه داشتن
tackled
U
نگاه داشتن
tackle
U
نگاه داشتن
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
retrospect
U
نگاه به گذشته
parthian glance
U
اخرین نگاه
glaringly
U
با نگاه خیره
to stop
[doing something]
U
نگاه داشتن
gapeseed
U
نگاه خیره
leers
U
نگاه کج کردن
hold
U
نگاه داشتن
upholder
U
نگاه دارنده
upholders
U
نگاه دارنده
holder
U
نگاه دارنده
holders
U
نگاه دارنده
peek
U
نگاه دزدانه
retrospectively
U
با نگاه بگذشته
steely look
U
نگاه با اراده
leer
U
نگاه دزدکی
glimpses
U
نگاه انی
leer
U
نگاه کج کردن
leered
U
نگاه دزدکی
i say
U
نگاه کنید
leered
U
نگاه کج کردن
regards
U
نگاه کردن
kept
U
نگاه داشته
voyeurs
U
نگاه کننده
eying
U
نگاه کردن
eyes
U
نگاه کردن
eyeing
U
نگاه کردن
eye
U
نگاه کردن
squints
U
چپ نگاه کردن
squinted
U
چپ نگاه کردن
squint
U
چپ نگاه کردن
keek
U
نگاه دزدانه
peeks
U
نگاه دزدانه
leers
U
نگاه دزدکی
regarded
U
نگاه کردن
leering
U
نگاه کج کردن
peeking
U
نگاه دزدانه
voyeur
U
نگاه کننده
peeked
U
نگاه دزدانه
leering
U
نگاه دزدکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com