English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overcharge U اضافی هزینه کردن
overcharged U اضافی هزینه کردن
overcharges U اضافی هزینه کردن
overcharging U اضافی هزینه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
overcharging U هزینه اضافی
overcharged U هزینه اضافی
overcharge U هزینه اضافی
overcharges U هزینه اضافی
surcharges U هزینه اضافی
surcharge U هزینه اضافی
extra cost U هزینه اضافی
incremental cost U هزینه اضافی
poundage U هزینه اضافی
accrued expenditures هزینه های اضافی
extra expenses U هزینه های اضافی
additional costs [expenses] U هزینه های اضافی
incremental cost U هزینه های اضافی
I crossed out the extra expenses . U هزینه های اضافی را قلم زدم
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
augmentation U تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
overcharge U قیمت اضافی غلو کردن
overcharging U قیمت اضافی غلو کردن
overcharges U قیمت اضافی غلو کردن
overcharged U قیمت اضافی غلو کردن
excess stock U ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
crop end saw U اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
cost minimization U حداقل کردن هزینه
to live in a small way U با هزینه کم و بی سر وصدازندگی کردن
cost U هزینه بهاگذاری کردن
internalization of costs U داخلی کردن هزینه ها
cost allocation U سرشکن کردن هزینه
expend U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expending U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expends U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expended U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
replacement cost U هزینه جایگزین کردن چیزی
to recoup oneself U هزینه خود را جبران کردن
shell out U هزینه چیزی را قبول کردن
costing U مشخص کردن هزینه عملیات
to indemnify any one's expense U هزینه کسیرا جبران کردن
to reduce an establishment U کارمندان یا هزینه بنگاهی راکم کردن
reimbursed U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
reimbursing U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
reimburses U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
reimburse U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
apportionment U افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
squelch circuit U یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
applied U هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
carriages U بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
carriage U بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
surplus U اضافی
supplementary U اضافی
floating U اضافی
accessed U اضافی
accesses U اضافی
additional U اضافی
de trop U اضافی
accessing U اضافی
relative U اضافی
access U اضافی
overtime U اضافی
supplemantary U اضافی
extension U اضافی
unduly U اضافی
excesses U اضافی
paragogic U اضافی
redundant U اضافی
excess U اضافی
extensions U اضافی
surpluses U اضافی
plus U اضافی
supernumerary U اضافی
overflows U اضافی
surplusage U اضافی
overflowed U اضافی
accessional U اضافی
overflow U اضافی
excess price U قیمت اضافی
overvoltage U ولتاژ اضافی
surcharges U نرخ اضافی
over- U گذشته اضافی
extra current U جریان اضافی
excess pressure U فشار اضافی
furthers U اضافی زائد
surcharges U مالیات اضافی
surcharge U نرخ اضافی
an a.chapter U یک باب اضافی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
barrage U وقت اضافی
extra equipment U تجهیزات اضافی
overhead costs U هزینههای اضافی
overirrigation U ابیاری اضافی
overpayment U پرداخت اضافی
surcharge U مالیات اضافی
extra duty U خدمت اضافی
excess profit U سود اضافی
over U گذشته اضافی
overloaded U بار اضافی
superimposed U اتش اضافی
redundant equation U معادله اضافی
surtax U مالیات اضافی
padding U متن اضافی
overload U بار اضافی
sudden-death U وقت اضافی
sudden death U وقت اضافی
overtime U ساعات اضافی
overtime U وقت اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
overloads U بار اضافی
postiche U متن اضافی
the intercalary month U ماه اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
excess stock U مواد اضافی
auxiliary work U کارهای اضافی
excess supply U عرضه اضافی
additional <adj.> U مکمل اضافی
supplementary costs U هزینههای اضافی
extra time U وقت اضافی
surplus production U تولید اضافی
extra premium U پاداش اضافی
regulating cell U پیل اضافی
excess load U بار اضافی
bonuses U پرداخت اضافی
surplus stock U موجودی اضافی
bonus U پرداخت اضافی
intercalary U اضافی افزوده
excess length U طول اضافی
additional charges U اتهامات اضافی
days of grace U مهلت اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
surplus material U ماده اضافی
additional charges U خرجهای اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
beauty sleep U خواب اضافی
extra period U وقت اضافی
sunk cost U هزینههای اضافی
surplus value U ارزش اضافی
spill water U ابهای اضافی
surplus water U ابهای اضافی
aditional service U سرویس اضافی
adscript U یادداشت اضافی
barrages U وقت اضافی
supplementary U اضافی مکمل
slip sheet U صفحه اضافی
furthering U اضافی زائد
shootoff U مسابقه اضافی
addition record U رکورد اضافی
flab U گوشت اضافی
overestimation U براورد اضافی
overhand knot U گره اضافی
adduct U ترکیب اضافی
additional score U نمره اضافی
further U اضافی زائد
end cell U پیل اضافی
furthered U اضافی زائد
supplementing U تکمیل کننده اضافی
plussage U سرامد مقدار اضافی
overflowed U ابهای اضافی لبریزی
supplements U تکمیل کننده اضافی
excess burden of taxation U بار اضافی مالیات
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
excess meter U کنتور مصرف اضافی
supplemented U تکمیل کننده اضافی
surtax U مالیات بر درامد اضافی
overflows U ابهای اضافی لبریزی
supplement U تکمیل کننده اضافی
extras U فوق العاده اضافی
cumulative evidence U قرائن یا مدارک اضافی
extra- U فوق العاده اضافی
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
jury sturt U پایه اضافی یا موقتی
additionally U بطور اضافی یا زائد
extra U فوق العاده اضافی
bonuses U پرتاب پنالتی اضافی
value added network U ارزش اضافی شبکه
sudden victory U پیروزی در وقت اضافی
surcharges U درصد هزینههای اضافی
extrasystole U ضربان اضافی قلب
bonus U پرتاب پنالتی اضافی
surcharge U درصد هزینههای اضافی
surplus U اقلام اضافی و مازاد
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
acompaniment U تزئینات اضافی در ساختمان
overflow U ابهای اضافی لبریزی
plusage U سرامد مقدار اضافی
third brush generator U دینام با زغال اضافی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com