Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
principle of equal advantage
U
اصل مزیت برابر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
howitzer
U
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
merited
U
مزیت
meriting
U
مزیت
merits
U
مزیت
ascendency
U
مزیت
advantage
U
مزیت
bargaining chips
U
مزیت
merit
U
مزیت
ascendancy
U
مزیت
excellence
U
مزیت
privilege
U
مزیت
pre eminence
U
مزیت
vantage
U
مزیت
bargaining chip
U
مزیت
behoof
U
مزیت
rewarding
U
پر مزیت
preponderance
U
مزیت
forehands
U
مزیت
forehand
U
مزیت
preferably
U
با مزیت
virtues
U
مزیت
virtue
U
مزیت
profits
U
مزیت
profit
U
مزیت
profited
U
مزیت
sensitive to corrosion
U
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
purpose-built
<adj.>
U
دارای مزیت
purposeful
<adj.>
U
دارای مزیت
comparative advantage
U
مزیت نسبی
applicatory
<adj.>
U
دارای مزیت
handy
<adj.>
U
دارای مزیت
purposive
<adj.>
U
دارای مزیت
suitable
<adj.>
U
دارای مزیت
helping
<adj.>
U
دارای مزیت
auxiliary
<adj.>
U
دارای مزیت
assistant
<adj.>
U
دارای مزیت
administrable
<adj.>
U
دارای مزیت
mechanical advantage
U
مزیت مکانیکی
adjuvant
<adj.>
U
دارای مزیت
preference
U
مزیت اولویت
preferences
U
مزیت اولویت
preponderant
U
دارای مزیت
proper
<adj.>
U
دارای مزیت
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
دارای مزیت
beneficial
<adj.>
U
دارای مزیت
valuable
<adj.>
U
دارای مزیت
useful
<adj.>
U
دارای مزیت
advantageous
<adj.>
U
دارای مزیت
utile
[archaic]
[useful]
<adj.>
U
دارای مزیت
advantage
مزیت دادن
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
دارای مزیت
serviceable
<adj.>
U
دارای مزیت
helpful
<adj.>
U
دارای مزیت
practical
<adj.>
U
دارای مزیت
handy
[useful]
<adj.>
U
دارای مزیت
practicable
<adj.>
U
دارای مزیت
functional
<adj.>
U
دارای مزیت
expedient
<adj.>
U
دارای مزیت
convenient
<adj.>
U
دارای مزیت
triplicate
U
سه برابر سه برابر کردن
without recourse
U
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
feasibility
U
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
euqal
U
برابر
double
U
دو برابر
tantamount
U
برابر
ninefold
U
نه برابر
for
U
در برابر
tripling
U
سه برابر
one fold
U
یک برابر
triples
U
سه برابر
identical
U
برابر
one hundred times as many
U
صد برابر
tripled
U
سه برابر
triple
U
سه برابر
equaling
U
برابر
bracketed
U
برابر
paripassu
U
برابر
as much a
U
دو برابر
doubled up
U
دو برابر
decuple
U
ده برابر
equalling
U
برابر
eq
U
برابر با
equalled
U
برابر
doubled
U
دو برابر
equals
U
برابر
equaled
U
برابر
equal
U
برابر
he is twice the man he was
U
دو برابر
homological
U
برابر
level with each other
U
برابر
square
U
برابر
symmetric
U
برابر
tenfold
U
ده برابر
three fold
U
سه برابر
threefold
U
سه برابر
even
<adj.>
U
برابر
breasts
U
برابر
two fold
U
دو برابر
opposites
U
برابر
opposite
U
برابر
breast
U
برابر
squaring
U
برابر
squares
U
برابر
squared
U
برابر
sixfold
U
شش برابر
vs
U
در برابر
sextuple
U
شش برابر
versus
U
در برابر
equipollent
U
برابر
abreast
U
برابر
mustn't
U
برابر است با not must
manifold
U
چند برابر
fair play
U
شرایط برابر
antitheses
U
برابر نهاده
antithesis
U
برابر نهاده
double
U
دو برابر کردن
doubled up
U
اندازه دو برابر
doubled up
U
دو برابر بزرگتر
septuple
U
هفت برابر
dead even
U
دقیقا برابر
doubled
U
دو برابر کردن
doubled
U
: دو برابر دوتا
doubled
U
دو برابر بزرگتر
double
U
اندازه دو برابر
doubled up
U
: دو برابر دوتا
under the same conditions
U
شرایطی برابر
doubled up
U
دو برابر کردن
doubled
U
اندازه دو برابر
against payment
U
در برابر پول
EC
U
پیشوند برابر با ex-
anti thesis
U
برابر نهاد
leveler
U
برابر کننده
leveller
U
برابر کننده
life long
U
برابر با یک عمر
millionfold
U
یک میلون برابر
money worth
U
برابر پول
sextuple
U
شش برابر کردن
nip and tuck
U
تقریبا برابر
octuple
U
هشت برابر
sevenfold
U
هفت برابر
senary
U
شش برابر ششگانه
reduplicate
U
دو برابر کردن
parallelize
U
برابر کردن
quintuple
U
پنج برابر
quadraple
U
چهار برابر
prallelize
U
برابر کردن
treble our casualties
U
سه برابر تلفات ما
level out
U
برابر کردن
humbled to the dust
U
باخاک برابر
doubler
U
دو برابر کننده
fivefold
U
پنج برابر
eight fold
U
هشت برابر
equality gate
U
برابر سازی
equalze
U
برابر کننده
water resistant
U
مقاوم در برابر اب
eualize
U
برابر کردن
triply
U
بطور سه برابر
triplex
U
سه برابر کردن
double
U
دو برابر بزرگتر
ge
U
بزرگتر از یا برابر با
triple precision
U
دقت سه برابر
triple precision
U
با دقت سه برابر
trebly
U
بطور سه برابر
peer to each other
U
برابر با یکدیگر
peering
U
برابر بودن با
parallelled
U
برابر خط موازی
equalizer
U
برابر کننده
parallelling
U
برابر خط موازی
counterbalances
U
نیروی برابر
parallels
U
برابر خط موازی
peered
U
برابر بودن با
counterweight
U
وزنه برابر
counterweights
U
وزنه برابر
equilateral
U
دو پهلو برابر
counterbalanced
U
نیروی برابر
counterbalance
U
نیروی برابر
equals
U
برابر مساوی
paralleling
U
برابر خط موازی
equivalent
U
برابر مشابه
equivalents
U
برابر مشابه
equal
U
برابر مساوی
equalizers
U
برابر کننده
parallel
U
برابر خط موازی
equaled
U
برابر مساوی
equaling
U
برابر مساوی
paralleled
U
برابر خط موازی
equalled
U
برابر مساوی
peer
U
برابر بودن با
equalling
U
برابر مساوی
par
U
برابر کردن
plainest
U
صاف برابر
ties
U
برابر شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com