English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
they are of a doubtful paterni U اصل انها معلوم نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
that depends U معلوم نیست
It is not known yet . It is not settled yet . U هنوز معلوم نیست
it is of doubtful proveance U معلوم نیست اصلا از کجا امده است
this line does not scan U وزن این شعر با تقطیع معلوم میشودکه درست نیست
bailment U امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
there is no time like the present <idiom> U سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
he talks very indistinctly U بسیار ناشمرده سخن میگوید معلوم نیست چه میگوید
poaching U دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
ciphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
invisible U نا معلوم
assignable U معلوم
determinate U معلوم
intelligible U معلوم
sharp cut U معلوم
given U معلوم
It was revealed that … It transpired that . . . U معلوم شد که ...
known U معلوم
pronounced U معلوم
indistinct U نا معلوم
overt U معلوم
definite U معلوم
illiquid U نا معلوم
to the fore U معلوم
inevidence U معلوم
the active voice U معلوم
active U معلوم
obvious U معلوم
yond U انها
those U انها
they U انها
vague U غیر معلوم
discernibly U بطور معلوم
known U معلوم کردن
known target U هدف معلوم
known distance U مسافت معلوم
known distance U فاصله معلوم
known datum point U ایستگاه معلوم
known data U عناصر معلوم
given conditions U شرایط معلوم
vaguer U غیر معلوم
manifestly U بطور معلوم
the active voice U فعل معلوم
ascertained U معلوم کردن
the date was not specified U تاریخ ان معلوم
ascertaining U معلوم کردن
ascertains U معلوم کردن
familiarised U معلوم کردن
familiarises U معلوم کردن
familiarising U معلوم کردن
familiarize U معلوم کردن
familiarized U معلوم کردن
familiarizes U معلوم کردن
to bring tl light U معلوم کردن
to come to light U معلوم شدن
to make known U معلوم کردن
familiarizing U معلوم کردن
cretain U معلوم بعض
verb active U فعل معلوم
evidently U از قرار معلوم
ascertain U معلوم کردن
Presumably … indications are … Evidently … by the look of it … U از قرار معلوم ...
noticeably U بطوربرجسته یا معلوم
It was clear that she had lied . U دروغش معلوم شد
kithe U معلوم شدن
presumedly U از قرار معلوم
To make known . To signify . U معلوم کردن
vaguest U غیر معلوم
seemingly U از قرار معلوم
many of them U بسیاری از انها
who are they? U انها کی هستند
one of them U یکی از انها
most of them U بیشتر انها
the most that i can do U بیشتر انها
present participle U وجه وصفی معلوم
obviously U بطور اشکار یا معلوم
it will manifest it self U معلوم خواهد گشت
he proved to know the secret U معلوم شد راز را میداند
participle U وجه وصفی معلوم
participles U وجه وصفی معلوم
present participles U وجه وصفی معلوم
fatherless U فاقد مولف معلوم
at a specified time U در وقت معین یا معلوم
time will tell U در آینده معلوم می شود
apparent U معلوم وارث مسلم
deponent U درفاهرمجهول ودرمعنی معلوم
taskwork U کار معلوم کارناخوشایند
to pass muster U در بازدیدارتش و مانند انها
he rolled them by U سواره از پهلوی انها رد شد
neither of them know U هیچکدام از انها نمیدانند
i saw none of them U هیچکدام از انها را ندیدم
many of them U عده زیادی از انها
We know it for a fact that… U برایمان کاملا" معلوم است که ...
It was evident from the start. U از اول کار معلوم بود
type U نوع خون را معلوم کردن
Certain notorious ( dubious ) characters . U عده افراد معلوم الحال
Is the departure time certain ? U وقت حرکت معلوم است؟
pedigreed U دارای نسب یادودمان معلوم
deponont U در فاهر مجهول و در باطن معلوم
determinable U معلوم کردنی انقضاء پذیر
typed U نوع خون را معلوم کردن
his fate is sealed U سرنوشت اوازقبل معلوم گردیده
evincing U معلوم کردن ابراز داشتن
evinced U معلوم کردن ابراز داشتن
evinces U معلوم کردن ابراز داشتن
known datum point U نقطهای با مختصات وگرای معلوم
we shall see U تا ببینم بعد معلوم میشود
types U نوع خون را معلوم کردن
Known and unknown . U معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
evince U معلوم کردن ابراز داشتن
brass band U ادوات انها از برنج باشد
brass bands U ادوات انها از برنج باشد
curtesy U زوج از انها ارث می برد
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
pepo U کدو و خیار ومانند انها
they came to a rupture U میانه انها بهم خورد
they were badly officered U افسران انها خوب نبودند
logroll U غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
it is a pity of them U دل ادم برای انها میسوزد
podiatry U دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
extends U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
i alone bear the brunt of it U خدمت انها بر من واجب می اید
extending U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extend U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
spot elevation U نقطه ارتفاع معلوم روی نقشه
to go down to the wire <idiom> U تا آخرین لحظه با تهیج نا معلوم ماندن
seal one's fate U سرنوشت کسی را به بدی معلوم کردن
He is known to the police . U هویتش نزد پلیس معلوم است
We wI'll be notified(informed)of the results today. U امروز جواب کار معلوم می شود
Presumably she hasnt arrived yet . U از قرار معلوم هنوز واردنشده است
pelage U پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
it filled their hearts with t U ترس زیاد دردل انها انداخت
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
tzigane U وابسته به کولیهای مجار یاموزیک انها
their principal food is rice U خوراک عمده انها برنج است
grosbeak U سهره و سینه سرخ و مانند انها
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
crackleware U فروفی که سطح انها ترک داریامودارمینماید
onomastics U علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
vendor rating U رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
porter house U جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
neck wear U کراوات و یقه و مانند انها گردن پوش
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
pastry U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
they rate as tonic drugs U انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
pastries U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
legumen U حبه لوبیا و باقلاو مانند انها تخمدان
turret guns U توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
benday U جداکردن دومنطقه بوسیله ایجادشیار بین انها
count one's chickens before they're hatched <idiom> U روی چیزی قبل از معلوم شدن آن حساب کردن
loose ends <idiom> U بدون کار معلوم وروشنی برای انجام دادن
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
long life itemes U اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
liquid consonants U حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
bead roll U صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
expired appropriation U اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
cunclude U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
land shark U کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
diachrony U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
check flight U پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
certifying U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certify U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
parameters U نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
certifies U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
parameter U نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
sick U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
paintress U زنی که کارش رنگ کردن سفالینه و مانند انها است
investors U کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
wind rose U نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
unliquidated damages U خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
current liability U اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
blasting machine U دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
sickest U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
beadroll U صورت مردگانیکه باید برای ارواح انها فاتحه یادعابخوانند
investor U کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
ecology U علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
perfect participle U وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
cumulo nimbus U ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
bench mark U علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
modem U دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
nihilism U اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
short timer U پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com