English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orthopaedics U اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
orthopedics U اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
Other Matches
twits U عیوب یااشتباهات کسی را یاداورشدن
twit U عیوب یااشتباهات کسی را یاداورشدن
teleost U ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
revise U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising U اصلاح کردن اصلاح نمودن
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
self correcting U خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
tubercular osteomyelitis U سل استخوانی
boney U استخوانی
bony U استخوانی
bonier U استخوانی تر
skeletal age U سن استخوانی
carpal age U سن استخوانی
chitinous U استخوانی
osseous U استخوانی
ossifies U استخوانی شدن
odontolite U فیروزه استخوانی
scutum U پوسته استخوانی
ossified U استخوانی کردن
ossified U استخوانی شدن
bone glue U سریشم استخوانی
bone conduction U رسانش استخوانی
ossifying U استخوانی کردن
osteomyelitis U کورک استخوانی
osteoplasty U پیوند استخوانی
rickets U نرم استخوانی
ossifies U استخوانی کردن
osteophyte U بر امدگی استخوانی
bone oil U روغن استخوانی
ossify U استخوانی کردن
ossification U استخوانی شدن
ossify U استخوانی شدن
ossifying U استخوانی شدن
callus U پینه استخوانی گیاه
obtected U دارای پوشش استخوانی
osteocranium U قسمت استخوانی جمجمه
osteoid U استخوان مانند استخوانی
osteopathy U انواع امراض استخوانی
calluses U پینه استخوانی گیاه
hunger osteopathy U بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
tympanic bone U استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
chitin U جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
democratic comiteism U سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
regeneration U ترمیم
amendment U ترمیم
reconstructions U ترمیم
restoration U ترمیم
reconstruction U ترمیم
recovery U ترمیم
recoveries U ترمیم
betterment U ترمیم
amendments U ترمیم
reshuffle U ترمیم کردن
rehabilitating U ترمیم کردن
reshuffled U ترمیم کردن
reshuffles U ترمیم کردن
recover U ترمیم شدن
reform U ترمیم کردن
amending U ترمیم کردن
amended U ترمیم کردن
reshuffling U ترمیم کردن
rehabilitates U ترمیم کردن
restoring U ترمیم کردن
restores U ترمیم کردن
restored U ترمیم کردن
reforms U ترمیم کردن
restore U ترمیم کردن
amend U ترمیم کردن
recovers U ترمیم شدن
rehabilitate U ترمیم کردن
rehabilitated U ترمیم کردن
cabinet reshuffle U ترمیم کابینه
file recovery U ترمیم فایل
restoration U اعاده ترمیم
error recovery U ترمیم خطا
recovering U ترمیم شدن
hot U تشخیص و ترمیم خطا
hotter U تشخیص و ترمیم خطا
recoverable error U خطای قابل ترمیم
cost of reproduction U هزینه نوسازی و ترمیم
recoverable error U خطای ترمیم پذیر
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
error recovery procedures U رویههای ترمیم خطا
relief U ترمیم اسایش خاطر
e r p U برنامه ترمیم اروپا
hottest U تشخیص و ترمیم خطا
to recover from something U ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
irrecoverable error U خطای غیر قابل ترمیم
patching U ترمیم سنگفرش لکه گیری
cost of maintenance U هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
logic U ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
maintainability U توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
acoustic U حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
hard U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hardest U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
harder U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
lock up U وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
logic U ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. U صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
halted U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
self- U سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
troubleshoot U 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
self- U سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
reparation U اصلاح
regeneration U اصلاح
emendation U اصلاح
reform U اصلاح
reforms U اصلاح
atonement U اصلاح
betterment U اصلاح
improvements U اصلاح
improvement U اصلاح
melioration U اصلاح
reconciliation U اصلاح
shading U اصلاح
modifiation U اصلاح
modification U اصلاح
reclamation U اصلاح
rectification U اصلاح
reformation U اصلاح
shavind U اصلاح
reconcilement U اصلاح اصلاح
arrangements U اصلاح
revision U اصلاح
revisions U اصلاح
rehabilitation U اصلاح
repair U اصلاح
adjustments U اصلاح
adjustment U اصلاح
repaired U اصلاح
amendments U اصلاح
reforming U اصلاح
correction U اصلاح
alternation U اصلاح
arrangement U اصلاح
amendment U اصلاح
plug U [نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
reformable U اصلاح پذیر
mendable U اصلاح پذیر
corrigible U اصلاح پذیر
improvability U اصلاح شدنی
data modification U اصلاح داده ها
accorded U اصلاح کردن
emendator U اصلاح کننده
refornable U اصلاح پذیر
revising U حک و اصلاح کردن
revise U حک و اصلاح کردن
revises U حک و اصلاح کردن
corrigibility U اصلاح پذیری
corrector U اصلاح کننده
accomodate U اصلاح کردن
improvised U اصلاح شده
modified U اصلاح شده
reclaim U اصلاح شدن
reclaimed U اصلاح شدن
reclaiming U اصلاح شدن
modification U پیرایش اصلاح
address modification U اصلاح نشانی
repent U اصلاح شدن
repented U اصلاح شدن
amendable U قابل اصلاح
repenting U اصلاح شدن
repents U اصلاح شدن
amender U اصلاح کننده
ameliorable U قابل اصلاح
address modification اصلاح آدرس
modification U اصلاح مدل
improvably U اصلاح پذیر
right itself U اصلاح شدن
self correcting code U کد خود اصلاح
self improvement U اصلاح خود
to sct aright U اصلاح کردن
yates correction U اصلاح یتیس
eugenics U اصلاح نژاد
arrangements U ترتیب اصلاح
arrangement U ترتیب اصلاح
filed U اصلاح کردن
regenarate U اصلاح شده
improver U اصلاح کننده
incorrigibility U اصلاح ناپذیری
irreconcilability U اصلاح ناپذیری
irreconcilableness U اصلاح ناپذیری
renovation U اصلاح نوسازی
meliorate U اصلاح کردن
mender U اصلاح کننده
reformatory U کانون اصلاح
reformatories U کانون اصلاح
reconcilability U اصلاح پذیری
accords U اصلاح کردن
rectifier U اصلاح کننده
rectifier U وسیله اصلاح
accord U اصلاح کردن
reformation U اصلاح اساسی
reformism U اصلاح طلبی
file U اصلاح کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com