English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 232 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
arrangement U اصلاح
arrangements U اصلاح
revision U اصلاح
revisions U اصلاح
repair U اصلاح
repaired U اصلاح
rehabilitation U اصلاح
adjustment U اصلاح
adjustments U اصلاح
correction U اصلاح
alternation U اصلاح
amendment U اصلاح
amendments U اصلاح
reforming U اصلاح
reform U اصلاح
reforms U اصلاح
atonement U اصلاح
reparation U اصلاح
reclamation U اصلاح
shading U اصلاح
improvement U اصلاح
improvements U اصلاح
betterment U اصلاح
regeneration U اصلاح
reconciliation U اصلاح
modification U اصلاح
emendation U اصلاح
melioration U اصلاح
modifiation U اصلاح
rectification U اصلاح
reformation U اصلاح
shavind U اصلاح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
revise U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising U اصلاح کردن اصلاح نمودن
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
self correcting U خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
reconcilement U اصلاح اصلاح
rectified U اصلاح کردن
modification U اصلاح مدل
corrective U اصلاح کننده
reformists U اصلاح طلبانه
modification U پیرایش اصلاح
modified U اصلاح شده
alter U اصلاح کردن
altered U اصلاح کردن
altering U اصلاح کردن
reformists U اصلاح طلب
alters U اصلاح کردن
rectify U اصلاح کردن
reformist U اصلاح طلب
correctives U اصلاح کننده
incorrigible U اصلاح ناپذیر
reformist U اصلاح طلبانه
rectifies U اصلاح کردن
betterment U اصلاح بهبود
improvised U اصلاح شده
accomodate U اصلاح کردن
address modification U اصلاح نشانی
self correcting code U کد خود اصلاح
right itself U اصلاح شدن
regenarate U اصلاح شده
reformism U اصلاح طلبی
reformation U اصلاح اساسی
rectifier U وسیله اصلاح
reconcilability U اصلاح پذیری
self improvement U اصلاح خود
to sct aright U اصلاح کردن
rectifier U اصلاح کننده
yates correction U اصلاح یتیس
mender U اصلاح کننده
meliorate U اصلاح کردن
mendable U اصلاح پذیر
corrigible U اصلاح پذیر
corrigibility U اصلاح پذیری
corrector U اصلاح کننده
amender U اصلاح کننده
amendable U قابل اصلاح
ameliorable U قابل اصلاح
address modification اصلاح آدرس
reformable U اصلاح پذیر
refornable U اصلاح پذیر
irreconcilableness U اصلاح ناپذیری
irreconcilability U اصلاح ناپذیری
incorrigibility U اصلاح ناپذیری
improver U اصلاح کننده
improvably U اصلاح پذیر
improvability U اصلاح شدنی
emendator U اصلاح کننده
data modification U اصلاح داده ها
reclaiming U اصلاح شدن
repenting U اصلاح شدن
repented U اصلاح شدن
repent U اصلاح شدن
revises U حک و اصلاح کردن
redress U اصلاح کردن
redressed U اصلاح کردن
reformatory U کانون اصلاح
renovation U اصلاح نوسازی
eugenics U اصلاح نژاد
revising U حک و اصلاح کردن
revise U حک و اصلاح کردن
reclaims U اصلاح شدن
reclaimed U اصلاح شدن
reclaim U اصلاح شدن
modifies U اصلاح کردن
modify U اصلاح کردن
repents U اصلاح شدن
emend U اصلاح کردن
accord U اصلاح کردن
redresses U اصلاح کردن
file U اصلاح کردن
arrangements U ترتیب اصلاح
arrangement U ترتیب اصلاح
filed U اصلاح کردن
reformatories U کانون اصلاح
accords U اصلاح کردن
amend U اصلاح کردن
accorded U اصلاح کردن
amended U اصلاح کردن
accommodates U اصلاح کردن
amending U اصلاح کردن
emending U اصلاح کردن
modifying U اصلاح کردن
emends U اصلاح کردن
accommodate U اصلاح کردن
emended U اصلاح کردن
accommodated U اصلاح کردن
correctional custudy U روش اصلاح رفتار
correctional institution U کانون اصلاح و تربیت
correction for guessing U اصلاح برای حدس
euthenics U اصلاح نژاد محیطی
revisional U چاپ اصلاح شده
revised drawing U رسم اصلاح شده
revised edition U چاپ اصلاح شده
touch up <idiom> U اصلاح کردن تغییرات
correction for attenuation U اصلاح برای کاهش
shaveling U ادم اصلاح کرده
To get a haitcut. U اصلاح کردن (موی سر )
eugenics U علم اصلاح نژادانسان
recension U چاپ اصلاح شده
modificatory U اصلاح امیز اصلاحی
recoverable error U اشتباه قابل اصلاح
modifiable U قابل اصلاح وتعدیل
do-gooder U اصلاح طلب سادهلوح
linebreed U اصلاح نژادی کردن
do-gooders U اصلاح طلب سادهلوح
irrecocilably U بطور اصلاح ناپذیر
interbreed U اصلاح نژاد کردن
tax reforms U اصلاح امور مالیاتی
improvement in stock breading U اصلاح نژاد چارپایان
incorrigibly U بطور اصلاح ناپذیر
house of correction U کانون اصلاح وتربیت
gold worked steel U فولاد اصلاح شده
solicitorship U اصلاح فیما بین
reconciliation of two parties U اصلاح ذات البین
corrected score U نمره اصلاح شده
alternate routing U مسیریابی اصلاح پذیر
She is constantly correcting me. U او [زن] دائما من را اصلاح می کند.
shaving U اصلاح صورت تراشی
reformer U مصلح اصلاح طلب
repentance U اصلاح مسیر زندگی
reformers U مصلح اصلاح طلب
alterable memory U حافظه اصلاح پذیر
grades U اصلاح نژادکردن هموارکردن
grade U اصلاح نژادکردن هموارکردن
He is incorrigible. U آدم اصلاح پذیری نیست
it is past reclaim U دیگر قابل اصلاح یااستردادنیست
amended U ماده یاقانونی را اصلاح و تجدیدکردن
master file maintenance U تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
orthopaedics U اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
orthoptic U وابسته به اصلاح نقص بینایی
proctor modified compaction test U ازمایش تراکم اصلاح شده
amending U ماده یاقانونی را اصلاح و تجدیدکردن
I cut my face shaving. U هنگام اصلاح صورتم را بریدم
reforms U اصلاح اساسی کردن یا شدن
To get a shave. U اصلاح کردن ( ریش تراشیدن )
I'd like a shave. میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
reform U اصلاح اساسی کردن یا شدن
amend U ماده یاقانونی را اصلاح و تجدیدکردن
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
stud U حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
revised version U ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
retrieves U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
orthopedics U اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
conciliation U مصالحه حل اختلاف اصلاح ذات البین
retrieved U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
orthogenesis U اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
orthodontics U مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج دردندانپزشکی
orthodontia U مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج دردندانپزشکی
retrieve U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
correctional treatment U روش معالجه از راه اصلاح رفتار
He latherd his chin before shaving. U قبل از اصلاح صورتش را کف صابون مالید
cross fertile U اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
eugenic U از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
file maintenaee U اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
selected breed U [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
corrigibly U چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
He cut himself while shaving. U موقع تراشیدن ( اصلاح کردن ) صورتش را برید
unrevised edition U چاپ تازه [از نسخه اصلی بدون اصلاح]
to mend matters U کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
scapegrace U ادم بی پروا وبی ملاحظه اصلاح ناپذیر
an incorrigible person U کسیکه اخلاقش اصلاح نپذیردیا بهبودی نیابد
utopian U تصوری شخصی که درصدد اصلاح جهان است
right U شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
correctional custudy U روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
reformatory schools U کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
radicalism U روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
righted U شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righting U شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
after-shave ادوکلن یا چیز دیگری که پس از اصلاح به صورت زده میشود.
aftershave U [مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.]
Due to the review security procedures were modified . U به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
Any reform of the insurance law must be left to the future. U هر اصلاح قانون بیمه باید به آینده باقی گذاشته شود.
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
Any reform of the pension law must be left to the future. U هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
He is incorrigible. U این آدم چاره اش نمی شود ( اصلاح پذیر نیست )
crew cuts U اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
crew cut U اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
production run U اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
probation U کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
land plaster U صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
debug U نرم افزاری که درست کار میکند و تمام خطاها پاک و اصلاح شده اند
debugs U نرم افزاری که درست کار میکند و تمام خطاها پاک و اصلاح شده اند
debugged U نرم افزاری که درست کار میکند و تمام خطاها پاک و اصلاح شده اند
data diddling U روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
conditioning U اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
afro نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
check plot U یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
tentering U دار کشی [میخ کشی ] [اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com