Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
O.K.
U
اصط لاحی که بجای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spot bowler
U
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
brunches
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunch
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
interrupts
U
اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند
trafficked
U
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
trafficking
U
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
traffics
U
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
interrupting
U
اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند
interrupt
U
اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند
traffic
U
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
garbage
U
اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
gigo
U
اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
in exchange for
U
بجای
lieu
U
بجای
vice
U
بجای
in payment of
U
بجای
in return for
U
بجای
in lieu of
U
بجای
instead of
U
بجای
in the room of
U
بجای
per pro
U
بجای
vice-
U
بجای
vices
U
بجای
vises
U
بجای
Instead of you
U
بجای تو
in his stead
U
بجای او
to pass for
U
قلمدادشدن بجای
quid pro quos
U
بجای عوض
in somebody's place
U
بجای کسی
stead
U
بجای بعوض
for
U
بجای از طرف
quid pro quo
U
بجای عوض
elsewhere
U
بجای دیگر
in place of
U
بجای درعوض
instead of celebrating
U
بجای جشن
instead
U
بجای اینکه
he succeeded his father
U
بجای پدرنشست
instead of
<conj.>
U
بجای
[بعوض]
instead of vice versa
U
بجای برعکس این
take your mirks
U
فرمان بجای خود
instead of the other way around
U
بجای برعکس این
impersonify
U
بجای شخص گرفتن
instead of the reverse
U
بجای وارونه این
back to your seats
U
برگردید بجای خود
hardwired connection
U
می بجای ورودی و سوکت
were i in his skin
U
اگر بجای او بودم
on your marks
U
فرمان بجای خود
phraseography
U
نشان گذاری بجای عبارت
he could p for an englishman
U
بجای یک نفرانگلیسی قلمداد میشود
push pass
U
پاس با فشارچوب بجای ضربه
ghost-writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
If I were in your place. . .
U
اگر بجای شما بودم …
instead of doing
U
بجای اینکه انجام بدهند
to pass for
U
پذیرفته یا شناخته شدن بجای
I wI'll sign for him .
U
من بجای اوامضاء خواهم کرد
foist
U
چیزی را بجای دیگری جا زدن
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
instead of working
U
بجای اینکه او کار بکند
eat the ball
U
اسیر شدن با توپ بجای پرتاب
enallage
U
بکاربردن صیغهای بجای صیغه دیگر
rational dress
U
نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
to take the fall for somebody
U
مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
recuperation
U
عمل برگرداندن لوله بجای خود
conscription of weath
U
گرفتن پول و مال بجای سرباز
Ferdowsi left a good name behind.
U
نام نیکی از فردوسی بجای مانده
things have come to a pretty pass
U
کار بجای باریک رسیده است
wick
U
چیزی که بجای فتیله بکار رود
wicks
U
چیزی که بجای فتیله بکار رود
to touch ground
U
بجای ثابت یابموضوع اصلی رسیدن
ampersand
U
کاراکتر & است که بجای and بکار می رود
i wish you would go
U
بجای ماضی استمراری در موردتمنی یا ارزو
persepolis
U
شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
put the ball on the floor
U
به زمین انداختن توپ کریکت بجای بل گرفتن
succedaneum
U
دوایی که بجای دوای دیگر تجویز شود
pinspotter
U
وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
pinsetter
U
وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
overstand
U
بیش از حد ماندن قایق در یک مسیر بجای چرخاندن
whipping boy
U
بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
ventriloquistic
U
کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
He left a great name behid him .
U
نام خوبی از خود بجای گذاشت ( پس از مرگ )
cheated
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
ventriloquist
U
کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
ventriloquists
U
کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
commodity money
U
پولی که در تهاتر بجای کالابه کار رود
ants
U
: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
cheat
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
oafs
U
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
oaf
U
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
ant
U
: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
grillage
U
شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
to make one's mark
U
مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
cheats
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
rickshaw
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
order arms
U
فرمان بجای خود در حال مسلح بودن با تفنگ
scratch pad
U
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
rickshaws
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
mutual terms
U
شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
ricksha
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ack
U
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
scratch pads
U
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
anth
U
:پیشوندهاییست بمعنی >ضد<و >مخالف < و >درعوض <و>بجای < و غیره مثل :ANTIchrist
mince pie
U
نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
the piping time
U
زمان صلح که بجای موزیک جنگی نی وسازهای دیگرمی نوازند
light
U
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
spot pass
U
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
lightest
U
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
wampun
U
خر مهرهای که هندیهای امریکای شمالی بجای زر وزیور بکار می برند
Molotov cocktails
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
interior label
U
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
lighted
U
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
mince pies
U
نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
kinnikinnic
U
برگ وپوست برخی گیاهان که هندیهای امریکایی بجای تنباکوبکارمیبرند
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hendiadys
U
عطف دوکلمه بجای استعمال صفت وموصوف مانندپیالههای زرین
anti
U
:پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
Molotov cocktail
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
designated hitter
U
بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
rebounds
U
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounding
U
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounded
U
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebound
U
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
netball
U
بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
jelutong
U
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
grillage
U
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
puncheon
U
ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
antimatter
U
جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
wampum
U
صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
wampumpeag
U
صدف براق وزیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
kauri
U
کاج بلند زلاند جدیدکه صمغ ان برای روغن جلاو بجای کهربابکارمیرود
hi
U
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
U
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
partial carry
U
فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
streamers
U
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند
streamer
U
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند
plotted
U
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plots
U
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot
U
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
low resolution graphics
U
توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
post card
U
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
clackvalve
U
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
personate
U
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
goofy foot
U
موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
pilot method
U
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
periphrastic conjugation
U
صرف افعال با استعمال غیرضروری فعلهای معین بجای ساده صرف کردن
changelings
U
بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
conceptual tool
U
وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
goldbrick
U
جنس بی ارزشی که بجای جنس بهاداری فروخته میشود
squidding
U
استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
changeling
U
بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
thrashing
U
وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
virtual
U
تصویر کامل ذخیره شده در حافظه بجای اینکه بخشی از آن که نمایش داده شده است
elf child
U
بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اندمیگذارند
euphemize
U
استعمال کلمهء نیکو بجای کلمهء زشت
graphics
U
شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
ego loss programming
U
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
ringing the changes
U
ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
well-behaved
U
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well behaved
U
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
wireless network
U
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
pen
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com