Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
achate
U
اشیاء خریداری شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dear bought
U
جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
purchase
U
خریداری
buying
U
خریداری
acquistion
U
خریداری
purchases
U
خریداری
purchased
U
خریداری
thing
U
اشیاء
date of acquisition
U
تاریخ خریداری
boughten
U
خریداری شده
redemption
U
خریداری و ازادسازی
irredeemable
U
غیرقابل خریداری
purchasable
U
قابل خریداری
purchased
U
خریداری کردن
purchases
U
خریداری کردن
purchase
U
خریداری کردن
turnery
U
اشیاء تراشیدنی
means objects
U
اشیاء وسیله
hidden objects
U
اشیاء پنهان
consumer goods
U
اشیاء مصرفی
odds and ends
<idiom>
U
اشیاء جوروباجور
prohibited goods
U
اشیاء ممنوع
still life
U
نقش اشیاء
valuable goods
U
اشیاء بهادار
valuable goods
U
اشیاء باارزش
equipollent
U
اشیاء هم قوه
purchase
U
خرید خریداری کردن
irredeemable
U
غیر قابل خریداری
purchases
U
خرید خریداری کردن
purchased
U
خرید خریداری کردن
affordable
قابل تهیه و خریداری
reliquary
U
جعبه اشیاء متبرکه
bric a brac
U
اشیاء کهنه وعتیقه
reliquaries
U
جعبه اشیاء متبرکه
antique shop
U
فروشگاه اشیاء عتیقه
harness
U
اشیاء تهیه کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
gew gaw
U
اشیاء قشنگ بی مصرف
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
sacrilege
U
سرقت اشیاء مقدسه
bought
U
خریداری کردن بدست اوردن
to drink in with ones eyes
U
بچشم خریداری نگاه کردن
plinking
U
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
microstructure
U
ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
catchall
U
فرف یامخزن اشیاء گوناگون
abandonee
U
صاحب اشیاء ترک شده
To look fondly at someone .
U
با نظر خریداری بکسی نگاه کردن
phantasmagoria
U
منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
phantasmagorias
U
منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
avoirdupois
U
اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
qualifying shares
U
سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
doppler radar
U
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
scrimshaw
U
اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
safe deposit
U
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
comparator
U
دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
anthropopathism
U
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
cash discount
U
تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
false parallax
U
تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
micrometer caliper
U
پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
flea market
U
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea markets
U
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
periscope
U
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscopes
U
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
gold import point
U
حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
underwriter
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
shadow factor
U
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
spasur
U
سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
assembly lines
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
stroke writer
U
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
fetish
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
appliance computer
U
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
sprites
U
اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
z scale
U
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
treasury bond
U
سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
dog down
U
بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
cost of goods purchased
U
قیمت تمام شده کالای خریداری شده
conceptual tool
U
وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
spectrozonal photography
U
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
oem
U
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
picker
U
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com