Perdic | اشکار مشهور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	glaring U	اشکار مشهور

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	disruptive pattern U	اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
	manifests U	اشکار اشکار ساختن
	manifested U	اشکار اشکار ساختن
	manifest U	اشکار اشکار ساختن
	manifesting U	اشکار اشکار ساختن
	rents U	مشهور
	go-ahead U	مشهور
	grander U	مشهور
	well-known U	مشهور
	renowned U	مشهور
	famous U	مشهور
	proverbial U	مشهور
	loudest U	مشهور
	rented U	مشهور
	renting U	مشهور
	loud U	مشهور
	reputed U	مشهور
	louder U	مشهور
	famed U	مشهور
	of reputation U	مشهور
	well-thought-of U	مشهور
	well thought of U	مشهور
	reputable U	مشهور
	popular U	مشهور
	putative U	مشهور
	grandest U	مشهور
	grand U	مشهور
	illustrated U	مشهور
	illustrous U	مشهور
	magnific U	مشهور
	known U	مشهور
	celebrated U	مشهور
	of d. U	مشهور
	of renown U	مشهور
	well known U	مشهور
	historic U	مشهور
	to create an image for oneself as somebody U	مشهور شدن
	saying U	گفتار مشهور
	sayings U	گفتار مشهور
	reputedly U	بطور مشهور
	names U	مشهور نامدار
	as is well known U	چنانکه مشهور
	name U	مشهور نامدار
	celebrator U	مشهور کننده
	well known U	معروف مشهور
	famed for valour U	دردلاوری مشهور
	known U	مشهور معروف
	renown U	مشهور کردن
	to make a noise in the world U	مشهور شدن
	accepted barbarism U	غلط مشهور یا پذیرفته
	as the saying is U	مثلی است مشهور
	to create an image for oneself as somebody U	معروف و مشهور شدن
	name brand U	علامت تجارتی مشهور
	as the saying goes U	مثلی است مشهور
	reputably U	بطور معتبر یا مشهور
	popularizer U	مشهور ومتداول کننده
	tron U	یک پسوند عالی فنی و مشهور
	world wide U	مشهور جهان متداول درهمه جا
	proverbially U	بشکل ضرب المثل بطور مشهور
	calebrate U	باتشریفات انجام دادن مشهور کردن
	pc paint U	برنامه مشهور نقاشی وترسیم برای ریزکامپیوترها
	to make one's mark U	مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
	she was her putative daughter U	اورا دختری فرض میکرد مشهور بودکه وی دختراوست
	sidekick U	برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
	sidekicks U	برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
	worthy of remark U	قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
	pc write U	IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
	appearance money U	پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
	opened U	اشکار
	open U	اشکار
	clears U	:اشکار
	crying U	اشکار
	plainer U	اشکار
	clearest U	:اشکار
	clearer U	:اشکار
	opens U	اشکار
	patents U	اشکار
	flagrant U	اشکار
	plain U	اشکار
	clear U	:اشکار
	inapparent U	نا اشکار
	inevidence U	اشکار
	patenting U	اشکار
	apparent U	اشکار
	uncovered U	اشکار
	plainest U	اشکار
	conspicuous U	اشکار
	patented U	اشکار
	semblable U	اشکار
	burning disgrace U	اشکار
	open and shut U	اشکار
	open-and-shut U	اشکار
	overt U	اشکار
	patent U	اشکار
	obvious U	اشکار
	plains U	اشکار
	explicit U	اشکار
	evident U	اشکار
	outed U	اشکار
	out- U	اشکار
	out U	اشکار
	cbasic U	یک کامپایلر مشهور زبان برنامه نویسی که بسیارسریعتر از مترجم BASIC میباشد
	visicalc U	یک برنامه مشهور صفحه گسترده الکترونیکی نام تجاری یک بسته نرم افزاری
	decryption U	اشکار سازی
	manifestations U	اشکار سازی
	decrypt U	اشکار ساختن
	conspicuous defect U	عیب اشکار
	amende honorable U	عذرخواهی اشکار
	evident to any one U	نزدهمه اشکار
	explicit behavior U	رفتار اشکار
	revealed preference U	رجحان اشکار
	revealed preference U	ترجیح اشکار
	revealer U	اشکار کننده
	self evident U	خود اشکار
	self explaining U	واضح اشکار
	to lay open U	اشکار ساختن
	to make known U	اشکار ساختن
	to reveal itself U	اشکار شدن
	transpicuous U	فرا اشکار
	transpicuous U	روشن اشکار
	market overt U	بازار اشکار
	manifester U	اشکار کننده
	overt behavior U	رفتار اشکار
	explicit cost U	هزینه اشکار
	frequency demodulation U	اشکار ساختن
	it will manifest it self U	اشکار خواهد شد
	kithe U	اشکار ساختن
	lay open U	اشکار کردن
	let out U	اشکار ساختن
	manifest need U	نیاز اشکار
	manifestative U	اشکار سازنده
	visible balance U	تراز اشکار
	barest U	ساده اشکار
	detecting U	اشکار کردن
	undisguised U	اشکار بی تلبیس
	patently U	بطور اشکار
	notoriously U	بطور اشکار
	detected U	اشکار کردن
	detect U	اشکار کردن
	known U	اشکار ساختن
	axiom U	حقیقت اشکار
	axioms U	حقیقت اشکار
	open U	ازاد اشکار
	opened U	ازاد اشکار
	opens U	ازاد اشکار
	roundly U	بی پرده اشکار
	detects U	اشکار کردن
	bare U	ساده اشکار
	bared U	ساده اشکار
	baring U	ساده اشکار
	avowal U	افهار اشکار
	avowals U	افهار اشکار
	explicit U	اشکار صاف
	visible U	مرئی اشکار
	signal U	اشکار مشخص
	signaled U	اشکار مشخص
	signalled U	اشکار مشخص
	reveal U	اشکار کردن
	revealed U	اشکار کردن
	reveals U	اشکار کردن
	barer U	ساده اشکار
	bares U	ساده اشکار
	unfold U	اشکار کردن
	manifestation U	اشکار سازی
	self explanatory U	واضح اشکار
	displaying U	اشکار کردن
	detection U	اشکار سازی
	unfolds U	اشکار کردن
	displays U	اشکار کردن
	flagrantly U	باوقاحت اشکار
	display U	اشکار کردن
	displayed U	اشکار کردن
	unfolding U	اشکار کردن
	self-explanatory U	واضح اشکار
	public U	عامه اشکار
	unfolded U	اشکار کردن
	macintosh U	یک سیستم ریزکامپیوتری مشهور که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است مکینتاش
	to make public U	اشکار یا علنی کردن
	untold U	بی حساب اشکار نشده
	apparent electromotive force U	نیروی برقرانی اشکار
	manifest anxiety scale U	مقیاس اضطراب اشکار
	revelations U	اشکار سازی افشاء
	revelation U	اشکار سازی افشاء
	self revelation U	خود اشکار سازی
	obviously U	بطور اشکار یا معلوم
	plain text U	متن واضح و اشکار
	the secret will open to me U	ان راز بمن اشکار
	palpable U	قابل لمس اشکار
	palpably U	بطور محسوس یا اشکار
	manifest U	صورت بار اشکار
	manifesting U	صورت بار اشکار
	manifests U	صورت بار اشکار
	it is obvious that U	اشکار یا بدیهی است که
	manifest dream content U	محتوای اشکار رویا
	manifested U	صورت بار اشکار
	open to the public U	اشکار در نزد همه
	overt homosexuality U	همجنس خواهی اشکار
	atari U	نام نوعی از کامپیوترهای شخصی و وسائل جانبی مشهور که توسط شرکت ATARI تولید میشود
	word star U	یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
	peep U	جوانه زدن اشکار شدن