English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aristocracies U اشراف سالاری
aristocracy U اشراف سالاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
timocratic U وابسته به شرف سالاری یامالک سالاری
aristocrate U اشراف
noblesse U اشراف
aristocrats U اشراف زاده
aristocrats U طرفدارحکومت اشراف
aristocrat U اشراف زاده
optimates U گروه اشراف
aristocrat U طرفدارحکومت اشراف
aristocracy U طبقهء اشراف
aristocracies U طبقهء اشراف
aristocrat U عضو دستهء اشراف
aristocrate U طرفدار حکومت اشراف
blue blood U عضو طبقه اشراف
aristocrats U عضو دستهء اشراف
junkerism U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
junkerdom U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
technocracy U فن سالاری
technocracies U فن سالاری
triarchy U سه تن سالاری
middle class U طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
middle classes U طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
elitism U نخبه سالاری
technocracies U شگرد سالاری
meritocracies U نخبه سالاری
growthmanship U رشد سالاری
patriarchies U پدر سالاری
theocracy U دین سالاری
theocracy U یزدان سالاری
theocracies U دین سالاری
meritocracies U شاینده سالاری
patternalism U پدر سالاری
stratocracy U سرباز سالاری
territorialism U کلیسا سالاری
territoriality U کلیسا سالاری
technocracy U شگرد سالاری
theocracies U یزدان سالاری
bureaucracy U دیوان سالاری
patriarchy U پدر سالاری
militarism U ارتش سالاری
bureaucracies U دیوان سالاری
timocracy U شرف سالاری
meritocracy U نخبه سالاری
meritocracy U شاینده سالاری
timocracy U مالک سالاری
patriciate U طبقه اشراف مقام بزرگ زادگان واشراف
theocratic U مربوط به خدا سالاری
matriarchies U مادر سالاری شه مادری
theocrat U طرفدار یزدان سالاری
matriarchy U مادر سالاری شه مادری
bureaucracies U کاغذ پرانی دیوان سالاری
bureaucracy U کاغذ پرانی دیوان سالاری
patriarchal U وابسته به پدر سالاری یاپدرشاهی
grand tours U سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tour U سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
aristocracy U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracies U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
democracy U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
blue blood U نجیب زاده اشراف زاده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com