English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to suck eggs U اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
practical U ازموده
tried U ازموده
practicals U ازموده
he knows the world U ازموده است
an old salt U شخص ازموده
landsman U ملوان نا ازموده
tried U ازموده شده
fledgeling U ادم نا ازموده
school miss U دخترکم رو یانا ازموده
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
green U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
person perception U ادراک اشخاص
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
great persons U اشخاص بزرگ
natural persons U اشخاص طبیعی
many persons U خیلی اشخاص
many people U خیلی اشخاص
artificial persons U اشخاص حقوقی
many a man U بسا اشخاص
displaced persons U اشخاص پناهنده
few men U اشخاص کمی
personas U اشخاص یک کتاب
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
these people U این اشخاص
persona U اشخاص یک کتاب
personae U اشخاص یک کتاب
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
panel U صورت اسامی اشخاص
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
panels U صورت اسامی اشخاص
inter alia U میان اشخاص دیگر
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
blacklists U صورت اشخاص بدحساب
blacklisted U صورت اشخاص بدحساب
blacklist U صورت اشخاص بدحساب
blacklisting U صورت اشخاص بدحساب
withindoors U اشخاص داخل منزل
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
dog paddle U شنای اشخاص مبتدی
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
One must not judge by appearances . U بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
damage U صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
get one's own way <idiom> U اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
covenantor U اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bouncers U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
bouncer U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restrict U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricts U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether U مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
parting salute U سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com