English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hyperemployment U اشتغال زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
engagedness U اشتغال
busybody U اشتغال
occupations U اشتغال
underemployed U کم اشتغال
preoccupations U اشتغال
preoccupation U اشتغال
employment U اشتغال
busybodies U اشتغال
occupation U اشتغال
offices U اشتغال
office U اشتغال
engagement U اشتغال
engagements U اشتغال
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
employment rate U نزخ اشتغال
full employment U اشتغال کامل
idleness U عدم اشتغال
indebtedness U اشتغال ذمه
overfull employment U اشتغال وافر
unemployment U عدم اشتغال
employment act U قانون اشتغال
employment gap U شکاف اشتغال
employment opportunities U امکانات اشتغال
employment policy U سیاست اشتغال
employment volume U حجم اشتغال
employment opportunities U فرصتهای اشتغال
overfull employment U اشباع اشتغال
hyperemployment U اشتغال بیش ازحد
inflationary gap U سطح اشتغال مطلوب
unemployment equilibrium U تعادل در اشتغال ناقص
full employment equilibrium U تعادل اشتغال کامل
full employment output U تولید در اشتغال کامل
employment rate U میزان نسبی اشتغال
commencement of employment U زمان شروع اشتغال
full time U زمان اشتغال بکار
full time employment U اشتغال تمام وقت
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
full employment rate of growth U نرخ رشد در اشتغال کامل
diplomatist U کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
letters testamentary U خطاب به وصی دائربه اشتغال بامروصایت
wright U کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
amateurism U اشتغال هنر بخاطرذوق نه برای امرار معاش
biologism U اشتغال بمطالعه حیات وتجزیه وتحلیل موجودات زنده
I am obsessed by fear of unemployment . U تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
inflationary gap U وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
employment gap U مقدار کمبوداشتغال در حالت تعادل تولیدملی نسبت به اشتغال درفرفیت واقعی تولید
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
maintenance of membership U هرکس حق اشتغال به کار دارد لیکن اگر عضو اتحادیهای باشدباید در صورت عضویت ان تازمان تعیین شده باقی بماندوالا شغلش را از دست خواهدداد
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
mickle U زیاد
extortionate U زیاد
no end of U زیاد
intense U زیاد
intensively U زیاد
thickest U زیاد
thicker U زیاد
not a lettle U زیاد
muckle U زیاد
mickle or muckle U زیاد
thick U زیاد
over and above U زیاد
extortionary U زیاد
great U زیاد
great- U زیاد
hugely U زیاد
tremendously U زیاد
greatest U زیاد
immoderate U زیاد
late U زیاد
many U زیاد
fulsome U زیاد
too U زیاد
superabundant U زیاد
highs U زیاد
heart break U غم زیاد
outrageously U زیاد
highest U زیاد
vastly U زیاد
high U زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
egregiously U زیاد
swingeing U زیاد
overly U زیاد
populous U زیاد
large adv U زیاد
glaring U زیاد
numerous U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
in quantities U زیاد
in excess U زیاد
immane U زیاد
excessive U زیاد
rife U زیاد
intensely U زیاد
squeamishly U زیاد
profoundly U زیاد
heavily U زیاد
to a large extent U زیاد
greatly U زیاد
widest U زیاد
wider U زیاد
wide U زیاد
profusely U زیاد
overmuch U زیاد
supererogatory U زیاد
mortally U زیاد
squeamishness U زیاد
widely U زیاد
much U زیاد
heartbreak U غم زیاد
effusively U زیاد
extensive U زیاد
generous U زیاد
very U زیاد
ranksack U زیاد
plaguily U زیاد
copious U زیاد
plethoric U زیاد
highly U زیاد
too much U زیاد
floridly U با ارایش زیاد
multiplying U زیاد شدن
swarm U دسته زیاد
frequent visiting U دیدنی زیاد
desudation U عرق زیاد
desudation U خوی زیاد
diaphoresis U عرق زیاد
swarmed U دسته زیاد
eclat U سروصدا زیاد
wide apart U زیاد از هم جدا
torrid U زیاد گرم
oodles U خیلی زیاد
exquisite taste U سلیقه زیاد
exuberantly U بفراوانی زیاد
lots U خیلی زیاد
excessive love U دوستی زیاد
excessive eating U خوردن زیاد
fervidness U گرمی زیاد
swarms U دسته زیاد
finicality U خودارایی زیاد
multiplied U زیاد شدن
multiplies U زیاد شدن
multiply U زیاد شدن
fervidity U گرمی زیاد
deprecation U افهاربیمیلی زیاد
diuresis U ادرار زیاد
amplitude U فاصلهء زیاد
desperation U نومیدی زیاد
far U زیاد خیلی
extravagantly U با افراط زیاد
accretive U زیاد شونده
terrors U ترس زیاد
aggrandise U زیاد شدن
terror U ترس زیاد
hell-bent U زیاد خمیده
hell bent U زیاد خمیده
boosters U زیاد کننده
downpours U بارندگی زیاد
increase U زیاد کردن
increased U زیاد کردن
increases U زیاد کردن
downpour U بارندگی زیاد
queasy U زیاد دقیق
booster U زیاد کننده
extreme U خیلی زیاد
agreat d. of trouble U دردسر زیاد
alto relievo U برجستگی زیاد
bad nip U تای زیاد
quaff U زیاد نوشیدن
quaffs U زیاد نوشیدن
boisterously U باصدای زیاد
carnosity U گوشت زیاد
consumedly U بطور زیاد
d. haste U شتاب زیاد
augmenter U زیاد کننده
quaffed U زیاد نوشیدن
at long intervals U بفواصل زیاد
manifold U بسیار زیاد
high relief U برجستگی زیاد
superannuated U زیاد کهنه
quaffing U زیاد نوشیدن
an abrupt place U با سراشیبی زیاد
an abundance of U مقدار زیاد
at a great penny worth U به بهای زیاد
at a great rat U بسرعت زیاد
dense ignorance U نادانی زیاد
over estimate U زیاد براوردکردن
polyphagia U اشتهای زیاد
polyuria U ادرار زیاد
pretentiously U با ادعای زیاد
pretentiousness U ادعایی زیاد
profound interest U دلبستگی زیاد
profuse of gilfts U زیاد بخشنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com