Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
a fateful mistake
U
اشتباهی سرنوشت ساز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wrongly
<adv.>
U
اشتباهی
incorrectly
<adv.>
U
اشتباهی
spuriously
<adv.>
U
اشتباهی
as a result of a mistake
<adv.>
U
اشتباهی
unintentionally
<adv.>
U
اشتباهی
mistaken
U
اشتباهی
by mistake
<adv.>
U
اشتباهی
by a mistake
<adv.>
U
اشتباهی
by accident
<adv.>
U
اشتباهی
inadvertently
<adv.>
U
اشتباهی
falsely
<adv.>
U
اشتباهی
confusion
U
اشتباهی گرفتن
what is amiss here
U
چه اشتباهی رخ داده است
You're on the wrong way.
راه را اشتباهی آمدید.
clean slate
<idiom>
U
بدون هیچ اشتباهی
to take the wrong turn
U
اشتباهی
[با ماشین]
پیچیدن
to make good a mistake
[ to wipe a disgrace]
<idiom>
U
اشتباهی را جبران کردن
miscall
U
اشتباهی صدا کردن
You're on the wrong way.
جاده را اشتباهی آمدید.
kismet
U
سرنوشت
the weird sisters
U
سرنوشت
fate
U
سرنوشت
lot
U
سرنوشت
destiny
U
سرنوشت
destinies
U
سرنوشت
fates
U
سرنوشت
predestination
U
سرنوشت
doom
U
سرنوشت بد
die
U
سرنوشت
destinations
U
سرنوشت
destination
U
سرنوشت
There must be some mistakes.
باید اشتباهی شده باشد.
parcae
U
سه خدای سرنوشت
allotments
U
سرنوشت تقدیر
fatalism
U
اعتقاد به سرنوشت
manifest destiny
U
سرنوشت ملی
fatalism
U
سرنوشت باوری
common fate
U
سرنوشت مشترک
portions
U
سرنوشت قسمت
fatalist
U
معتقد به سرنوشت
portion
U
سرنوشت قسمت
allotment
U
سرنوشت تقدیر
There must be some mistakes.
باید اشتباهی روی داده باشد.
backing up the wrong tree
<idiom>
U
[دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
I think there is a mistake in the bill.
من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
We got into the wrong bus .
U
سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
we regret the error
U
از اشتباهی که شده است تاسف داریم
deciding
U
امتیاز سرنوشت ساز
ice
U
امتیاز سرنوشت ساز
run off
U
مسابقه سرنوشت ساز
run-off
U
مسابقه سرنوشت ساز
depths
U
بازیگر سرنوشت ساز
run-offs
U
مسابقه سرنوشت ساز
depth
U
بازیگر سرنوشت ساز
karma
U
سرنوشت مراسم دینی
to turn the scales
U
سرنوشت ساختن
[موقعیتی]
law of common fate
U
قانون سرنوشت مشترک
to be the clincher
U
سرنوشت ساختن
[موقعیتی]
misname
U
بنام اشتباهی صدا کردن دشنام دادن
parachronism
U
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
heart of stone
<idiom>
U
شخصیت با یک سرنوشت وخوی بی رحم
take in stride
<idiom>
U
خودرا به باد سرنوشت دادن
his fate is sealed
U
سرنوشت اوازقبل معلوم گردیده
haplography
U
اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
seal one's fate
U
سرنوشت کسی را به بدی معلوم کردن
dole
U
سرنوشت تقسیم پول یا غذا در فواصل معین
predestinate
U
قبلا تعیین شده دارای سرنوشت ونصیب وقسمت ازلی
destine
U
مقدر کردن سرنوشت معین کردن
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com