English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
resorption U اشام یا جذب دوباره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lamia U خون اشام
vampires U خون اشام
vampire U خون اشام
nabid U خون اشام
nabidae U خون اشام
leech U خفاش خون اشام انگل
leeches U خفاش خون اشام انگل
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
anew U دوباره
on more U دوباره
again U دوباره
de novo U دوباره
revet U دوباره
bis U دوباره
continually U دوباره و دوباره
afresh U دوباره
rewritten U دوباره نوشتن
rewriting U دوباره نویسی
rewriting U دوباره نوشتن
rewrites U دوباره نویسی
resorb U دوباره بعلیدن
rewrites U دوباره نوشتن
rewritten U دوباره نویسی
reissues U دوباره منتشرکردن
resurge U دوباره برخاستن
reissued U دوباره منتشرکردن
restart U شروع دوباره
resorption U بلع دوباره
rewrote U دوباره نوشتن
reissue U دوباره منتشرکردن
rewrote U دوباره نویسی
rewrite U دوباره نوشتن
retransmit U دوباره فرستادن
refilled U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پرکردن
refill U دوباره پر کردن
refill U دوباره پرکردن
re-running U دوباره دویدن
re-runs U دوباره دویدن
redevelop U دوباره فاهرکردن
redeveloped U دوباره فاهرکردن
redeveloping U دوباره فاهرکردن
redevelops U دوباره فاهرکردن
reinstates U دوباره گماشتن
reinstated U دوباره گماشتن
refilling U دوباره پرکردن
refilling U دوباره پر کردن
revest U دوباره گماشتن
rewake U دوباره برانگیختن
rewriter U دوباره نویس
second check U بررسی دوباره
to come again U دوباره امدن
twice born U دوباره زاد
recature U دوباره تسخیرکردن
re-ran U دوباره دویدن
reinstating U دوباره گماشتن
re-run U دوباره دویدن
refills U دوباره پر کردن
refills U دوباره پرکردن
rewrite U دوباره نویسی
once more U دوباره باردیگر
recoat U دوباره اندودن
redintegrate U دوباره مستقرشونده
recapturing U دوباره تسخیرکردن
recaptures U دوباره تسخیرکردن
re fuse U دوباره گداختن
recaptured U دوباره تسخیرکردن
recapture U دوباره تسخیرکردن
reproducing U دوباره تولیدکردن
reproduces U دوباره تولیدکردن
reelect U دوباره گزیدن
reproduced U دوباره تولیدکردن
recurring U دوباره فاهرشونده
rebirth U تولد دوباره
plerosis U دوباره پرشدن
re construction U دوباره سازی
re count U دوباره شمردن
re echo U دوباره برگرداندن
re edify U دوباره ساختن
fox message U پیام دوباره
reedify U دوباره ساختن
digamy U عروسی دوباره
re establishment U دوباره برقرارسازی
reproductions U تولید دوباره
reproduction U تولید دوباره
reenagement U استخدام دوباره
reproduce U دوباره تولیدکردن
refillable U دوباره پر کردنی
reinvest U دوباره گماشتن
repass U دوباره عبورکردن
repeated test U ازمون دوباره
repiece U دوباره سر هم دادن
replenishment U دوباره پرکردن
reproducer U دوباره تولیدکننده
rejoins U دوباره پیوستن به
rejoining U دوباره پیوستن به
rejoined U دوباره پیوستن به
rejoin U دوباره پیوستن به
repullulate U دوباره درامدن
refresh U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
regorge U دوباره فروبردن
rehear U دوباره شنیدن
refreshingly U دوباره سازی
refreshing U دوباره سازی
reconstructions U دوباره سازی
reconstruction U دوباره سازی
replenishing U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
reissuing U دوباره منتشرکردن
reinstate U دوباره گماشتن
retaken U دوباره گرفتن
refloats U دوباره به اب انداختن
readjust U دوباره تعدیل
reworking U دوباره ورزیدن
retakes U دوباره گرفتن
reworked U دوباره ورزیدن
repeats U دوباره ساختن
repeats U دوباره گفتن
repeat U دوباره ساختن
come back U دوباره مد شدن
reseats U دوباره نشاندن
reseating U دوباره نشاندن
reseated U دوباره نشاندن
reseat U دوباره نشاندن
readjusted U دوباره تعدیل
readjusting U دوباره تعدیل
rallies U دوباره بکارانداختن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
rallied U دوباره بکارانداختن
rally U دوباره بکارانداختن
retake U دوباره گرفتن
A fresh lease of life. U عمر دوباره
resell U دوباره فروختن
refloat U دوباره به اب انداختن
reworks U دوباره ورزیدن
readjusts U دوباره تعدیل
refloated U دوباره به اب انداختن
rework U دوباره ورزیدن
repeat U دوباره گفتن
reassembling U دوباره سوارکردن
resold U دوباره فروختن
reassemble U دوباره سوارکردن
encores U دوباره بنوازید
reassembled U دوباره سوارکردن
renders U دوباره دادن
encore U دوباره بنوازید
reassembles U دوباره سوارکردن
rendered U دوباره دادن
render U دوباره دادن
resells U دوباره فروختن
reselling U دوباره فروختن
retaking U دوباره گرفتن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
remake U دوباره سازی
remakes U دوباره سازی
refloating U دوباره به اب انداختن
rewires U دوباره تلگراف زدن
reasure U دوباره بیمه کردن
reenlistment U دوباره به خدمت فراخواندن
reemploy U دوباره بخدمت خواندن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
reinstall U دوباره کار گذاشتن
redistribution of wealth U توزیع دوباره ثروت
rewires U دوباره سیمکشی کردن
reforge U دوباره جعل کردن
rejuvenesce U دوباره جوان شدن
rejuveoize U دوباره جوان شدن
reship U دوباره در کشتی رفتن
regorge U دوباره قورت دادن
reworked U دوباره انجام دادن
rework U دوباره انجام دادن
reexamine U دوباره امتحان کردن
reimport U دوباره وارد کردن
reentrant U دوباره داخل شونده
reinstall U دوباره برقرار کردن
refresh circuitry U مدار دوباره سازی
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com