English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
matronymic U اسم مشتق ازطرف مادر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
silver cord U محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
foremother U مادر مادر بزرگ
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
parsonally U ازطرف خود
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
beside U ازطرف دیگر
withil U ازطرف دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
edgeways U ازطرف لبه
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
hall mark U نشان عیارکه ازطرف
order [placed with somebody] U دستور [ازطرف کسی]
pronunciamento U بیانیهای که ازطرف شورشیان منتشرمیشود
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
dig in U جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
guild socialism U اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
food stamp program U برنامه کمک مواد غذائی ازطرف دولت به نیازمندان
gammadion U چلیپایی که برانتهای هریک ازچهارخطان ازطرف حرکت عقربه ساعت رس
weave U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weaves U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
derivative U مشتق
derivatives U مشتق
parasyntetic U مشتق
anti derivative U ضد مشتق
paronym U مشتق
formant U مشتق
offshoots U مشتق
offshoot U مشتق
paronymous U مشتق
letters patent U نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
receiver U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
receivers U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
spiritous U مشتق ازالکل
differentiate U مشتق گرفتن
to d. itself U مشتق شدن
differentiates U مشتق گرفتن
differentiating U مشتق گرفتن
derivation U مشتق گیری
derivations U مشتق گیری
differential equations U معادلات مشتق
calcic U مشتق ازاهک
diphyletic U مشتق از دو نیا
autologous U مشتق از خود
silicic U مشتق از سیلیس
parial derivative U مشتق جزئی
parasyntetic U مشتق و مرکب
derived field U فیلد مشتق
second derivative U مشتق دوم
formative U کلمه مشتق
differentiator U مشتق گیر
derive U مشتق شده از
derives U مشتق کردن
deriving U مشتق کردن
deriving U مشتق شده از
derive U مشتق کردن
derives U مشتق شده از
denominator U مشتق کننده
differentiation U مشتق گیری
branches U مشتق شدن
branch U مشتق شدن
denominators U مشتق کننده
analysis U مشتق وتابع اولیه
deverbative U مشتق شده از فعل
derived demand U تقاضای مشتق شده
partial derivative U مشتق پاره ای [ریاضی]
patronymic U مشتق از نام پدر
partial derivative U مشتق جزیی [ریاضی]
Y prime U مشتق ایگرگ [ریاضی]
Y' U مشتق ایگرگ [ریاضی]
adscititious U مشتق از عامل خارجی
second derivative U مشتق مرتبه دوم
romanesque U مشتق از زبان لاتین
derive U نتیجه گرفتن مشتق شدن
derives U نتیجه گرفتن مشتق شدن
differential equation U معادله متغیر مشتق چیزی
deriving U نتیجه گرفتن مشتق شدن
differentiable function U تابع مشتق پذیر [ریاضی]
deverbative U بصورت مشتق استعمال شده
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
tartarous U دردی شکل مشتق از درده شراب
kiosk U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
embryonic membrane U ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
chain U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chains U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
potash U کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
denominative U مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
phonrtic drill U مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
kiosks U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
strike pay U حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
acr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acaro U کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acro U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
epithelioma U غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
aceto U پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
tetr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromat U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetra U پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
checks U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
pl/m U زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
rhythm-and-blues U نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
mammas U مادر
mother liquid U مادر اب
mum U مادر
mother liquor U مادر اب
mums U مادر
mamas U مادر
stepmother U مادر
mothering U مادر
parenticide U مادر کش
mama U مادر
mothers U مادر
mothered U مادر
moms U مادر
mother U مادر
mothers-in-law U مادر زن
matricide U مادر کش
motherless U بی مادر
mother-in-law U مادر زن
matriarch U مادر
matriarchs U مادر
mamma U مادر
mother in law U مادر زن
mom U مادر
mater U مادر
matricidal U مادر کش
mother in low U مادر زن
stepmothers U مادر
moon calf U خل مادر زاد
parant body U جسم مادر
mother liquer U باز مادر
mother in low U مادر شوهر
motherlike U مادر وار
mother substitute U جانشین مادر
mother surrogate U جانشین مادر
original map U نقشه مادر
parent chain U زنجیر مادر
paternal grandmother U مادر بزرگ
virgin mary U مادر عسیی
uniparental U از یک پدر و مادر
bed rock U سنگ مادر
thetis U مادر اشیل
parent company U شرکت مادر
parent ship U کشتی مادر
Mother's Day U روز مادر
motherland U مادر میهن
godmother U مادر تعمیدی
metropolis U مادر شهر
godmothers U مادر تعمیدی
sultana U زن یا مادر یا دخترسلطان
mothers U مادر ننه
grannies U مادر بزرگ
mother figures U مادر- نماد
granny U مادر بزرگ
base map U نقشه مادر
by birth U ازشکم مادر
mother figure U مادر- نماد
chart base U چارت مادر
collecting tank U مخزن مادر
tendering U کشتی مادر
main lines U نهر مادر
main line U نهر مادر
sultanas U زن یا مادر یا دخترسلطان
trunks U مادر سیم
trunk U مادر سیم
parricide U مادر کشی
mothers-in-law U مادر شوهر
metropolises U مادر شهر
motherlands U مادر میهن
congenital U مادر زادی
grandmothers U مادر بزرگ
stepfather U شوهر مادر
stepfathers U شوهر مادر
grandmother U مادر بزرگ
sultaness U زن یا مادر یا دخترسلطان
metropolitan U مادر شهری
congenitally U ازشکم مادر
tenderest U کشتی مادر
grannie U مادر بزرگ
head well U مادر چاه
orphan U بی پدر و مادر
home port U پایگاه مادر
mother U مادر ننه
grandmas U مادر بزرگ
mother-in-law U مادر شوهر
grandma U مادر بزرگ
matronymic U مادر نامی
parricides U مادر کشی
matricide U مادر کشی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com