English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nominative indepdent U اسمی که درحالت نداواقع شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
in re U درحالت
anticipative U درحالت انتظار
subconscious U درحالت ناخوداگاهی
subconsciously U درحالت ناخوداگاهی
passiveness U فعل درحالت مجهول
somnolent U درحالت خواب وبیدار
stationary state U تعادل درحالت سکون
scolex U کرم کدو درحالت جنینی
cackling U صدای مرغ درحالت تخم گذاری
cackles U صدای مرغ درحالت تخم گذاری
tenterhooks <idiom> U درحالت معلق یا کش دادن به دلیل نا معلومی
cackled U صدای مرغ درحالت تخم گذاری
In a state of despair(anxiety,etc). U درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
cackle U صدای مرغ درحالت تخم گذاری
mesmeric U مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
aerostatics U علمی که درمورد گازها درحالت سکون و تعادل بحث میکند
rated U اسمی
denominative U اسمی
onomastic U اسمی
trinomial U سه اسمی
nounal U اسمی
substantival U اسمی
nominal U اسمی
home row U ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
nominal scale U مقیاس اسمی
nominal rating U کار اسمی
nominal price U قیمت اسمی
nominal partner U شریک اسمی
nominal size U اندازه اسمی
nominal load U بار اسمی
nominal income U درامد اسمی
nominal cost U هزینه اسمی
nominal data U داده اسمی
nominal diameter U قطر اسمی
nominal price U بهای اسمی
nominal value U ارزش اسمی
smee battery U پیل اسمی
rated voltage U ولتاژ اسمی
rated quantity U مقدار اسمی
rated duty U کار اسمی
rated current U جریان اسمی
rated candlepower U شمع اسمی
par value U ارزش اسمی
nominal wage U مزد اسمی
nominal value U مقدار اسمی
nominal value U قیمت اسمی
nominal value U بهای اسمی
nominal voltage U ولتاژ اسمی
nominal capital U سرمایه اسمی
call price U ارزش اسمی
face value U ارزش اسمی
face value U بهای اسمی
at par U به قیمت اسمی
ostensible U شریک اسمی
ratings U رژیم اسمی
nominal pitch U گام اسمی
at par U بقیمت اسمی
rating U رژیم اسمی
continuous rating U کار پیوسته اسمی
at par U قیمت اسمی سند
gerund U اسمی که از اضافه کردن
below par U کمتر از بهای اسمی
voltage rating of a condenser U ولتاژ اسمی خازن
below par U کمتر از ارزش اسمی
above par U بالاتر از بهای اسمی
gerunds U اسمی که از اضافه کردن
nominal interest rate U نرخ بهره اسمی
nominal load U بار خارجی اسمی
nominal value U قیمت اسمی سهمی
n.h.p. U توان اسمی دستگاه
intermittent rating U کار اسمی متناوب
it answers to its name U اسمی است بامسمی
full load U بار خارجی اسمی
nominal horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
asthmatics U دچار تنگی نفس اسمی
asthmatic U دچار تنگی نفس اسمی
nominal gross national product U محصول ناخالص ملی اسمی
indicated horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
abjectival use of a noun U استعمال اسمی به طور صفت
at par U بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
pentaptote U اسمی که دارای پنج حالت باشد
at par U قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
His name is never mentioned anywhere . U اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
depreciation of currency U کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
imparisyllabic U دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
tolerance U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
nominative appositive U اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
tolerances U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
cation U یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
callable bond U نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
face value U مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
nominal scale U شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com