English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 8 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thingummy U اسمش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It has built up quite a reputation. U اسمش خوب دررفته
His name is on the tip of my tongue. U اسمش الان سرزبانم است
I cant remember her name . U اسمش یادم نیست ( نمی آید )
put away U ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
This is plain highway robbery . U این که اسمش لخت کردن است ( پول زیادی گرفتن )
nominal partner U شریکی که درسود و زیان شرکت سهیم نیست و فقط از اسمش استفاده میشود
ostensible U شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com