Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
repeating firearm
U
اسلحه خودکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled up
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
autoloader
U
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
Other Matches
automated
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
raider
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
synchroreceiver
U
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction
U
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
submachinegun
U
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic
U
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatics
U
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic check
U
کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic pilot
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking
U
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
weapons
U
اسلحه
weapon
U
اسلحه
armless
U
بی اسلحه
bare handed
U
بی اسلحه
unarmed
U
بی اسلحه
firearm
U
اسلحه گرم
arm
U
اسلحه گرم
pieces
U
اسلحه گرم
armory
U
اسلحه خانه
armourer
U
اسلحه ساز
holsters
U
جلد اسلحه
holster
U
جلد اسلحه
fire arms
U
اسلحه ی گرم
piece
U
اسلحه گرم
weaponary
U
مربوط به اسلحه
side arm
U
اسلحه کمری
shooting iron
U
اسلحه گرم
weapons
U
اسلحه حربه
maximum range
U
بردنهایی اسلحه
side arms
U
اسلحه کمری
single shot
U
اسلحه تک تیر
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
antiaircraft
U
اسلحه ضد هوایی
heavy armed
U
سنگین اسلحه
arm of precision
U
اسلحه دقیق
weaponry
U
اسلحه سازی
ordnance
U
اسلحه ومهمات
light armed
U
سبک اسلحه
armorer
U
اسلحه ساز
stoppage
U
گیر در اسلحه
firearms
U
اسلحه گرم
stoppages
U
گیر در اسلحه
armoury
U
اسلحه خانه
armouries
U
اسلحه قوزخانه
armouries
U
اسلحه خانه
thumb
U
شستی اسلحه
thumbed
U
شستی اسلحه
thumbing
U
شستی اسلحه
thumbs
U
شستی اسلحه
cold steel
U
اسلحه سرد
safety lock
U
ضامن اسلحه
d. armour
U
اسلحه دفاع
weapon
U
اسلحه حربه
misfire
U
گیرکردن اسلحه
trigger
U
ماشه اسلحه
misfired
U
گیرکردن اسلحه
armoury
U
اسلحه قوزخانه
triggered
U
ماشه اسلحه
misfires
U
گیرکردن اسلحه
triggers
U
ماشه اسلحه
Elaborate
U
اسلحه بزرگ
chambers
U
خزانه فشنگ در اسلحه
poppers
U
اسلحه صدا دار
to sight gun
U
نشان کردن اسلحه
light infantry
U
پیاده سبک اسلحه
missile
U
اسلحه پرتاب کردنی
magazine
U
مخزن خشاب اسلحه
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
chamber
U
خزانه فشنگ در اسلحه
magazines
U
مخزن خشاب اسلحه
muzzle
U
دهانه لوله اسلحه
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
muzzled
U
دهانه لوله اسلحه
muzzling
U
دهانه لوله اسلحه
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
popper
U
اسلحه صدا دار
ordnance
U
مربوط به اسلحه و مهمات
disassemble
U
بازکردن اسلحه یا موتور
gunrunner
U
قاچاقچی اسلحه و مهمات
missiles
U
اسلحه پرتاب کردنی
to decommission weapons
U
اسلحه ها را غیردایر کردن
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
armorer
U
نگهبان اسلحه زراد
armory
U
کارخانهء اسلحه سازی
biathlon
U
اسکی صحرانوردی با اسلحه
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
to decommission weapons
U
اسلحه ها را از کار انداختن
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
cleaning rod
U
سمبه نظافت اسلحه
lift fire
U
زیادکردن برد اسلحه
velite
U
سرباز سبک اسلحه
To lay down ones arms .
U
اسلحه رابزمین گذاشتن
muzzles
U
دهانه لوله اسلحه
link encryption
U
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
bores
U
قطر داخلی لوله اسلحه
gun-running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
gun running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
caliber
U
قطر داخلی لوله اسلحه
bore
U
قطر داخلی لوله اسلحه
to call to arms
U
اعلام دست به اسلحه کردن
cant
U
اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
clang
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clanged
U
صدای بهم خوردن اسلحه
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
freed
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
freeing
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
light horse
U
سوار نظام سبک اسلحه
frees
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
to pack a weapon
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
to carry a weapon
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
firing pin
U
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
clangs
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clanging
U
صدای بهم خوردن اسلحه
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
hussar
U
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
karate
U
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
flatling
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
judo
U
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
brigands
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
brigand
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
tacit
U
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
flatlings
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
barrels
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
phalanxes
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
barrel
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
phalanx
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
gyro pilot
U
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic coding
U
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
contraband of war
U
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
to frisk
[a person]
U
دست روی بدن کسی کشیدن
[در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
breaks
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
self-starter
U
خودکار
pen
U
خودکار
autonomic
U
خودکار
ball pens
U
خودکار ها
automotive
U
خودکار
automatous
U
خودکار
ballpoints
U
خودکار ها
unattended
U
خودکار
mechnical
U
خودکار
auyomated
U
خودکار
self-starters
U
خودکار
unmanned
U
خودکار
ballpens
U
خودکار ها
automatic pipet
U
پی پت خودکار
ballpoint pens
U
خودکار ها
automaticity
U
خودکار
automatics
U
خودکار
self acting
U
خودکار
preset
U
خودکار
automatic
U
خودکار
automatic bass compensation
U
بمرسان خودکار
automatic drop
U
اتصال خودکار
automatic cutout
U
قطع خودکار
automatic behavior
U
رفتار خودکار
door switch
U
کلید خودکار در
coach screw
U
پیچ خودکار
automatic door switch
U
کلید خودکار در
automatic check
U
مقابله خودکار
automatic carriage
U
تعویض خودکار
automate
U
خودکار کردن
automatic circuit breaker
U
مدارشکن خودکار
crane track
U
جرثقیل خودکار
automatic buret
U
بورت خودکار
cutout
U
فیوز خودکار
automated
U
خودکار کردن
automatically
U
بطور خودکار
automatic computer
U
کامپیوتر خودکار
automatic check
U
ازمایش خودکار
automatic control
U
کنترل خودکار
automatic controller
U
مراقب خودکار
automatic fire
U
اتش خودکار
automatic fire
U
تیراندازی خودکار
automatic flasher
U
چشمکزن خودکار
automatic record changer
U
گرام خودکار
automatic regulation
U
تنظیم خودکار
automatic rifle
U
تفنگ خودکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com