Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
platform independence
U
استقلال پایهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
south american revolution
U
انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
basic
U
پایهای
fundamental
U
پایهای
buttress dam
U
سد پایهای
basics
U
پایهای
tripod ligand
U
لیگاند سه پایهای
octal base
U
هشت پایهای
elementary
U
مقدماتی پایهای
piedmont
U
کوه پایهای
grade
U
در پایهای قرار گرفتن
grades
U
در پایهای قرار گرفتن
framed building
U
ساختمان تیر پایهای
andiron
U
سه پایهای که کنار بخاری می گذاشتند
basilar
U
پایهای واقع شده در پایین
stylobate
U
پایهای که زیرچند ستون باشد
octal glass type tube
U
لامپ الکترونی هشت پایهای
tail boom
U
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
indpendence
U
استقلال
independency
U
استقلال
freedom
U
استقلال
freedoms
U
استقلال
independence
U
استقلال
polypary
U
ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
gingall
U
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
polypidom
U
ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
proclamation of independence
U
اعلان استقلال
Independence Day
U
روز استقلال
algorithmic independence
U
استقلال الگوریتمی
self support
U
استقلال مالی
economic independence
U
استقلال اقتصادی
device independence
U
استقلال دستگاه
autarky
U
استقلال اقتصادی
discourse
U
قدرت استقلال
autonomy
U
استقلال داخلی
privacy
U
استقلال پیام
discourses
U
قدرت استقلال
data independence
U
استقلال داده ها
dependance
U
عدم استقلال
dependence
U
عدم استقلال
autonomy
U
استقلال محلی محدود
linear independence
U
استقلال خطی
[ریاضی]
Soc
U
اصل استقلال قاضی
individualism
U
اصول استقلال فردی
autarkical
U
دارای استقلال اقتصادی
individualistic
U
مبنی بر استقلال تکی
autonomist
U
طرفدار استقلال داخلی
autarchical
U
دارای استقلال اقتصادی
kernel
U
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
kernels
U
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
precocial
U
دارای استقلال ازهنگام تولد
independency
U
اصول استقلال کلیساهای محلی
communalistic
U
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
particularism
U
اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
congregationalism
U
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
Xerox Network System
U
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
XNS
U
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
SX
U
نوعی قطعه پردازنده که از پردازنده یا پایهای نشات گرفته است که تولید و خرید آن ارزانتر است
nationalist
U
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalists
U
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
self determination
U
استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...