English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lapse U استفاده از مرور زمان
lapses U استفاده از مرور زمان
lapsing U استفاده از مرور زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
statute of limitation U مرور زمان
prescription U مرور زمان
time lapse U مرور زمان
lapse of time U مرور زمان
prescriptions U مرور زمان
positive prescription U مرور زمان ایجاد حق
statute of limitations U قانون مرور زمان
time barred U مشمول مرور زمان
barred by statute U مشمول مرور زمان
acquisitive prescription U مرور زمان مملک
negative prescription U مرور زمان مسقط
negative prescription U مرور زمان اسقاط حق
period of prescription U مدت مرور زمان
positive prescription U مرور زمان مملک
creative prescription U مرور زمان ایجاد حق
statutory limitation U قانون مرور زمان
limitation act U قانون مرور زمان
limitation of actions U مرور زمان دعاوی
ecquisitive prescription U مرور زمان مملک
limitation period U مدت مرور زمان
extinctive prescription U مرور زمان اسقاط حق
wear thin <idiom> U به مرور زمان لاغر شدن
curfew U زمان قطع عبور و مرور قرق
curfews U زمان قطع عبور و مرور قرق
lapses U از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
lapsing U از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
elapsation U ازدست رفتن حق به واسطه مرور زمان
prescribe to U استناد به مرور زمان دراثبات ادعا
lapse U از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
to scrape up [money] U چیزی را به مرور زمان کم کم جمع کردن [پول]
tolled U حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
patina U [جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
prescription U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
limitation of actions U در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
time utility U استفاده از زمان
unused time U زمان بلا استفاده
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
use age U مدت زمان قانونی استفاده از وسایل
bisque U امتیاز تعادلی که زمان استفاده از ان به عهده بازیگراست
grammatical error U استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
critical path analysis U منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
clocks U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
account U بررسی مقدار زمان و منابعی که هر کاربر شبکه یا سیستم Online استفاده میکند
powers U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powering U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powered U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
isochronous network U شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
scale U فلس پشم [این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
fix U استفاده از نوک خواندن و نوشتن ثابت جداگانه روی هر شیار دیسک تا زمان دستیابی کوتاه شود
fixes U استفاده از نوک خواندن و نوشتن ثابت جداگانه روی هر شیار دیسک تا زمان دستیابی کوتاه شود
round U روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
roundest U روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
faults U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
intermediate U مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
fault U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faulted U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
workgroup U برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
modula U زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
statute of fraud U قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
tenant by curtesy U عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
once over U مرور
reviews U مرور
reviewing U مرور
perusal U مرور
review U مرور
once-over U مرور
reviewed U مرور
reviewal U مرور
overviews U مرور
revisal U مرور
tract U مرور
tracts U مرور
overview U مرور
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
present U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presented U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
trafficking U عبور و مرور
trafficked U عبور و مرور
traffic U عبور و مرور
rub up U مرور کردن
scrolls U مرور کردن
glanced U نظراجمالی مرور
scroll U مرور کردن
traffics U عبور و مرور
glances U نظراجمالی مرور
lapsing U انصراف مرور
turn over U مرور کردن
glance U نظراجمالی مرور
rehearsal U مرور ذهنی
rehearsals U مرور ذهنی
lapse U انصراف مرور
lapses U انصراف مرور
run over U مرور کردن
go through U مرور کردن
go over U مرور کردن
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
scanned U اجمالا مرور کردن
scans U اجمالا مرور کردن
reviews U بررسی کردن مرور
scan U اجمالا مرور کردن
revision U تجدید نظر مرور
review U بررسی کردن مرور
revisions U تجدید نظر مرور
reviewing U بررسی کردن مرور
reviewed U بررسی کردن مرور
traffic intensity U شدت عبور و مرور
reliving U در ذهن مرور کردن
traffic control U کنترل عبور و مرور
airfield traffic U عبور و مرور فرودگاه
traffic court U دادگاه عبور و مرور
bus traffic U عبور و مرور اتوبوسها
traffic lane U مسیر عبور و مرور
traffic density U تکاشف عبور و مرور
traffic density U تراکم عبور و مرور
informal design review U مرور غیررسمی طرح
traffic sign U علامت عبور و مرور
airfield traffic U عبورو مرور در فرودگاه
traffic density U شدت عبور و مرور
traffic peak U حداکثر عبور و مرور
access structures U ساختمانهای عبور و مرور
die out <idiom> U به مرور از بین رفتن
eligible traffic U عبور و مرور مجاز
relived U در ذهن مرور کردن
relives U در ذهن مرور کردن
wear off/away <idiom> U به مرور محو شدن
relive U در ذهن مرور کردن
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
air traffic control U کنترل عبور و مرور هوایی
curfew period U ساعات منع عبور و مرور
diacoustics U علم مرور وشکست صدا
to run over U مرور کردن زیر گرفتن
air-traffic control U کنترل عبور و مرور هوایی
traffic cut U تقاطع دو جریان عبور و مرور
to be under curfew U در منع عبور و مرور بودن
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee U که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
safe-conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
pointsman U عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
safe conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
access structures U ساختمان های قابل عبور و مرور
safe conduct U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
road discipline U مقررات عبور و مرور روی جاده
air movement section U قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com