Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
squidding
U
استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nymph
U
طعمه مصنوعی ماهیگیری
fly fishing
U
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
nymphs
U
طعمه مصنوعی ماهیگیری
fly-fishing
U
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
fly
U
طعمه مصنوعی بشکل حشره
steamer
U
طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
steamers
U
طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
fly tying
U
گره زدن طعمه مصنوعی به قلاب ماهیگیری
bug
U
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugging
U
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugs
U
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
fly casting
U
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
bug taper
U
ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
victims
U
طعمه
baiting
U
طعمه
setting up
U
طعمه ها
sets
U
طعمه ها
set
U
طعمه ها
victim
U
طعمه
prey
U
طعمه
terminal tackle
U
طعمه
put-upon
U
طعمه قراردادن
victimizing
U
طعمه کردن
victimizes
U
طعمه کردن
prey
U
طعمه قربانی
victimize
U
طعمه کردن
hank
U
طعمه شکار
victimising
U
طعمه کردن
victimises
U
طعمه کردن
baited
U
طعمه ماهیگیری
victimised
U
طعمه کردن
baits
U
طعمه دادن
chums
U
طعمه ماهیگیری
baits
U
طعمه ماهیگیری
chum
U
طعمه ماهیگیری
ravin
U
طعمه شکاری
predacity
U
طعمه جویی
hanks
U
طعمه شکار
chumming
U
طعمه ریزی
lures
U
طعمه ماهی
bait
U
طعمه دادن
lured
U
طعمه ماهی
luring
U
طعمه ماهی
victimized
U
طعمه کردن
baiter
U
طعمه دهنده
bait
U
طعمه ماهیگیری
baited
U
طعمه دادن
lure
U
طعمه ماهی
put upon
U
طعمه قراردادن
raven
U
شکار طعمه شکاری
hits
U
طعمه دزدی ماهی
hitting
U
طعمه دزدی ماهی
hit
U
طعمه دزدی ماهی
poppers
U
طعمه شناور ماهیگیری
popping plug
U
طعمه ماهیگیری شناور
popper
U
طعمه شناور ماهیگیری
take
U
طعمه خوردن ماهی
takes
U
طعمه خوردن ماهی
ravens
U
شکار طعمه شکاری
bait casting
U
پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
wet fly
U
طعمه ماهیگیری زیرابی
bottom rig
U
وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
dropper fly
U
طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
jigging
U
بالا و پایین بردن طعمه در اب
fish
U
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fished
U
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fishes
U
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
prey
U
دستخوش ساختن طعمه کردن
spinner
U
نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
bait fish
U
ماهی کوچک بعنوان طعمه
jigs
U
نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
tailfly
U
طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
luring
U
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
kill devil
U
طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
lures
U
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
hackle
U
پر دراز و باریک وصل به طعمه ماهیگیری
lured
U
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
lure
U
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
jig
U
نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
terminal rig
U
طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
turtle knot
U
گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
fly dope
U
ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
bucktail
U
نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
baited
U
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baits
U
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
bait
U
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
luring
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lure
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lures
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lured
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
decoy
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
dapping
U
نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
snap swivel
U
حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
plugs
U
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plug
U
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
spoon
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
plugging
U
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
spooning
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
practice plug
U
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
droppers
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
real
U
غیر مصنوعی طبیعی
fuji
U
پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
fly casting
U
استفاده از حشره مصنوعی درماهی گیری
wireless network
U
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
acrylic fibers
U
الیاف مصنوعی اکریلیک
[گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
signalling
U
استفاده از کانال صوتتی طبیعی برای ارسال داده
edge detection
U
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
low resolution graphics
U
توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
I am a great believer in using natural things for cleaning.
U
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
spot bowler
U
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
prolog
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
standard
U
متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standards
U
متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
brunch
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
fraudulent weave
[false]
U
بافت تقلبی
[بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
onion skin
U
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
robotics
U
علم دستگاههای خودکار قسمتی از هوش مصنوعی درارتباط با روبوت علم طراحی و استفاده از روبوت
well behaved
U
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well-behaved
U
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
physiographic
U
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
pens
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
naturalism
U
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
per pro
U
بجای
Instead of you
U
بجای تو
instead of
U
بجای
lieu
U
بجای
vice
U
بجای
in the room of
U
بجای
vice-
U
بجای
vices
U
بجای
in return for
U
بجای
in payment of
U
بجای
vises
U
بجای
in lieu of
U
بجای
in his stead
U
بجای او
in exchange for
U
بجای
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical
U
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacities
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
instead of celebrating
U
بجای جشن
he succeeded his father
U
بجای پدرنشست
elsewhere
U
بجای دیگر
to pass for
U
قلمدادشدن بجای
in somebody's place
U
بجای کسی
quid pro quo
U
بجای عوض
stead
U
بجای بعوض
instead of
<conj.>
U
بجای
[بعوض]
in place of
U
بجای درعوض
instead
U
بجای اینکه
quid pro quos
U
بجای عوض
for
U
بجای از طرف
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
were i in his skin
U
اگر بجای او بودم
take your mirks
U
فرمان بجای خود
instead of vice versa
U
بجای برعکس این
back to your seats
U
برگردید بجای خود
instead of the other way around
U
بجای برعکس این
hardwired connection
U
می بجای ورودی و سوکت
on your marks
U
فرمان بجای خود
instead of the reverse
U
بجای وارونه این
O.K.
U
اصط لاحی که بجای
impersonify
U
بجای شخص گرفتن
ieee
U
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com