English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exploiter U استخراج کننده
exploiters U استخراج کننده
extractor U استخراج کننده
extractors U استخراج کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
extraction solvent U حلال استخراج کننده
salter U استخراج کننده نمک
Other Matches
eduction U استخراج
workings U استخراج
working U استخراج
extraction of copper U استخراج مس
extraction U استخراج
decipherment U استخراج
excerption U استخراج
exploitation U استخراج
production U استخراج
copper extraction U استخراج مس
productions U استخراج
mining U استخراج معدن
extractable U استخراج شدنی
separatory funnel U قیف استخراج
message retrieval U استخراج پیام
pan U استخراج کردن
under ground mining U استخراج زیرزمینی
stope U استخراج کردن
pan- U استخراج کردن
pans U استخراج کردن
educt U استخراج یا استنباط
silver extraction U استخراج نقره
winning U استخراج معدن
under ground working U استخراج زیرزمینی
workable U قابل استخراج
winnings U استخراج معدن
derivation U استنساخ استخراج
decipherable U قابل استخراج
derivations U استنساخ استخراج
counting votes U استخراج اراء
minable U استخراج شدنی
acid extraction U استخراج اسیدی
mibeable U استخراج شدنی
extract copper U مس استخراج شده
minable U قابل استخراج
indecipherable U غیرقابل استخراج
exploitable U قابل استخراج
feature extraction U استخراج خصیصه
production of oil U استخراج نفت
extracted U استخراج کردن
extracts U استخراج کردن
gold mining U استخراج طلا
extraction of bitumen U استخراج قیر
extracting U استخراج کردن
extraction point U محل استخراج
mibeable U قابل استخراج
extractible U قابل استخراج
draw out U استخراج کردن
exploitation U انتفاع استخراج
extraction thimble U انگشتانه استخراج
extract U استخراج کردن
quarries U استخراج کردن معدن
grubbed U از کتاب استخراج کردن
grubs U از کتاب استخراج کردن
quarry U استخراج کردن معدن
extracted U بیرون کشیدن استخراج
quarrying U استخراج کردن معدن
extracting U بیرون کشیدن استخراج
pull out quote U عبارت استخراج شده
illatively U بطریق استنتاج یا استخراج
metallurgy U استخراج و ذوب فلزات
grub U از کتاب استخراج کردن
mined U استخراج کردن یاشدن
strip mining [American E] U استخراج معدن روباز
Open-pit mining U استخراج معدن روباز
surface mining استخراج معدن روباز
continuous extraction apparatus U دستگاه استخراج پیوسته
mine U استخراج کردن یاشدن
extract U بیرون کشیدن استخراج
mines U استخراج کردن یاشدن
opencast mining [British E] U استخراج معدن روباز
extracts U بیرون کشیدن استخراج
educible U قابل استخراج یا استنباط
educe U گرفتن استخراج کردن
saltworks U محل استخراج نمک
surface digging U استخراج معادن در سطح زمین
saltern U کارخانه یا معدن استخراج نمک
pyrometallurgy U استخراج فلزات در اثر حرارت
extracting U بیرون کشیدن استخراج کردن
acetum U استخراج عصاره ازگیاهان دارویی
extracted U بیرون کشیدن استخراج کردن
extract U بیرون کشیدن استخراج کردن
extracts U بیرون کشیدن استخراج کردن
metallurgy U فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
metallurgical U وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
public opinion polling U استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
metallurgic U وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
copper smelting U استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
stope U حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
quarry sap U مقدار رطوبتی که یک قطعه سنگ تا استخراج شدن ازمعدن دارد
blasting machine U دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
quercetin U ماده رنگی کریسیتین [این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
safflower U گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
masks U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
eliciting U استخراج کردن استنباط کردن
elicit U استخراج کردن استنباط کردن
elicited U استخراج کردن استنباط کردن
elicits U استخراج کردن استنباط کردن
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com