English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
elicit U استخراج کردن استنباط کردن
elicited U استخراج کردن استنباط کردن
eliciting U استخراج کردن استنباط کردن
elicits U استخراج کردن استنباط کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
educt U استخراج یا استنباط
educible U قابل استخراج یا استنباط
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
infer U استنباط کردن
deducing U استنباط کردن
inferring U استنباط کردن
inferred U استنباط کردن
deduced U استنباط کردن
deduce U استنباط کردن
read U استنباط کردن
reads U استنباط کردن
induct U استنباط کردن
inducted U استنباط کردن
deduces U استنباط کردن
inducting U استنباط کردن
inducts U استنباط کردن
educe U استنباط کردن
infers U استنباط کردن
construed U تعبیر کردن استنباط کردن
construe U تعبیر کردن استنباط کردن
construes U تعبیر کردن استنباط کردن
inferred U استنباط کردن پی بردن به
infers U استنباط کردن پی بردن به
divine U کشیش استنباط کردن
inferring U استنباط کردن پی بردن به
divined U کشیش استنباط کردن
divines U کشیش استنباط کردن
infer U استنباط کردن پی بردن به
divining U کشیش استنباط کردن
to i. from somebodies words U از حرفهای کسی استنباط کردن
extract U استخراج کردن
stope U استخراج کردن
draw out U استخراج کردن
extracted U استخراج کردن
extracting U استخراج کردن
extracts U استخراج کردن
pans U استخراج کردن
pan U استخراج کردن
pan- U استخراج کردن
grubbed U از کتاب استخراج کردن
mine U استخراج کردن یاشدن
quarries U استخراج کردن معدن
mined U استخراج کردن یاشدن
quarrying U استخراج کردن معدن
mines U استخراج کردن یاشدن
quarry U استخراج کردن معدن
educe U گرفتن استخراج کردن
grubs U از کتاب استخراج کردن
grub U از کتاب استخراج کردن
extract U بیرون کشیدن استخراج کردن
extracted U بیرون کشیدن استخراج کردن
extracts U بیرون کشیدن استخراج کردن
extracting U بیرون کشیدن استخراج کردن
metallurgic U وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
presumptions U استنباط
corollaries U استنباط
presumption U استنباط
inferences U استنباط
readings U استنباط
eduction U استنباط
corollary U استنباط
reading U استنباط
elicitation U استنباط
sequitur U استنباط
inference U استنباط
inference program U برنامه استنباط
inferentially U ازراه استنباط
presumption of law U استنباط قانونی
inferible U قابل استنباط
presumption U استنباط گستاخی
deducible U استنباط شدنی
inferable U قابل استنباط
implications U مفهوم استنباط
implication U مفهوم استنباط
follows U پیروی استنباط
to be deduced U استنباط شدن
followed U پیروی استنباط
follow U پیروی استنباط
presumptions U استنباط گستاخی
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
inferentally U بطریق استنتاج یا استنباط
presumption of fact U استنباط از روی امارات
inferrable U قابل استنباط برامدنی
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
nonsequitur U عدم استنباط قضایا
scilicet U از این چنین استنباط میشود.....
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
dedication U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedications U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
production U استخراج
workings U استخراج
working U استخراج
copper extraction U استخراج مس
decipherment U استخراج
extraction U استخراج
exploitation U استخراج
excerption U استخراج
productions U استخراج
eduction U استخراج
extraction of copper U استخراج مس
deduction U استنباط پی بردن ازکل به جزء یاازعلت به معلول
extractable U استخراج شدنی
extract copper U مس استخراج شده
exploiters U استخراج کننده
extractible U قابل استخراج
under ground working U استخراج زیرزمینی
extractors U استخراج کننده
exploiter U استخراج کننده
production of oil U استخراج نفت
mining U استخراج معدن
acid extraction U استخراج اسیدی
under ground mining U استخراج زیرزمینی
extractor U استخراج کننده
decipherable U قابل استخراج
gold mining U استخراج طلا
winning U استخراج معدن
winnings U استخراج معدن
mibeable U استخراج شدنی
mibeable U قابل استخراج
exploitation U انتفاع استخراج
silver extraction U استخراج نقره
counting votes U استخراج اراء
message retrieval U استخراج پیام
workable U قابل استخراج
exploitable U قابل استخراج
indecipherable U غیرقابل استخراج
minable U قابل استخراج
minable U استخراج شدنی
derivations U استنساخ استخراج
feature extraction U استخراج خصیصه
derivation U استنساخ استخراج
extraction thimble U انگشتانه استخراج
separatory funnel U قیف استخراج
extraction point U محل استخراج
extraction of bitumen U استخراج قیر
extract U بیرون کشیدن استخراج
saltworks U محل استخراج نمک
continuous extraction apparatus U دستگاه استخراج پیوسته
extraction solvent U حلال استخراج کننده
extracted U بیرون کشیدن استخراج
salter U استخراج کننده نمک
extracts U بیرون کشیدن استخراج
extracting U بیرون کشیدن استخراج
illatively U بطریق استنتاج یا استخراج
surface mining استخراج معدن روباز
strip mining [American E] U استخراج معدن روباز
opencast mining [British E] U استخراج معدن روباز
Open-pit mining U استخراج معدن روباز
pull out quote U عبارت استخراج شده
metallurgy U استخراج و ذوب فلزات
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
metallurgical U وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
saltern U کارخانه یا معدن استخراج نمک
surface digging U استخراج معادن در سطح زمین
metallurgy U فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
acetum U استخراج عصاره ازگیاهان دارویی
pyrometallurgy U استخراج فلزات در اثر حرارت
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
implied assumpist U تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
public opinion polling U استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
objectivism U روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com