English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
sump U استخراب کثیف
sumps U استخراب کثیف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nastiest U کثیف
nasties U کثیف
nastier U کثیف
soapless U کثیف
dirtying U کثیف
dirty U کثیف
dirtiest U کثیف
dirties U کثیف
dirtier U کثیف
nasty U کثیف
mucky U کثیف
snotty U کثیف
smeary U کثیف
scabious U کثیف
scabione U کثیف
scabbiness U کثیف
mussy U کثیف
draggy U کثیف
dauby U کثیف
bedrabbled U کثیف
smoochy U کثیف
grimy U کثیف
dirtied U کثیف
filthier U کثیف
sloppy U کثیف
sloppily U کثیف
filthiest U کثیف
squalid U کثیف
lousy U کثیف
bedraggled U کثیف
wild and woolly U کثیف
filthy U کثیف
amiss U بد کثیف
buggers U کثیف وفاسد
buggering U کثیف وفاسد
sordid U کثیف دون
bugger U کثیف وفاسد
piggery U جای کثیف
piggeries U جای کثیف
pigpens U جای کثیف
splodges U کثیف کردن
bedraggle U کثیف کردن
bemire U کثیف کردن
grotty U ارزان و کثیف
impure U کثیف ناصاف
smutch U کثیف کردن
smutch U لکه کثیف
slum U محله کثیف
slubber U کثیف کردن
slub U کثیف کردن
scall U سعفه کثیف
slums U محله کثیف
piggy wiggy U بچه کثیف
in mourning U کثیف سیاه
splodge U کثیف کردن
besmear U کثیف کردن
pigpen U جای کثیف
pigsty U جای کثیف
grubbier U کثیف شلخته
soil U کثیف کردن
soiling U کثیف کردن
dirtiest U کثیف کردن
dirtying U کثیف کردن
soils U کثیف کردن
sludge U کثیف شدن
dirty U کثیف کردن
dirtied U کثیف کردن
to [make] muddy U کثیف کردن
dirties U کثیف کردن
dirtier U کثیف کردن
grubbiest U کثیف شلخته
slop U ادم کثیف
pigsties U جای کثیف
grubby U کثیف شلخته
messy U کثیف شلوغ
slopping U ادم کثیف
slopped U ادم کثیف
ragamuffins U ادم کثیف و بی سر وپا
contaminating U الوده یا کثیف کردن
off-color <idiom> U بد مزه ،کثیف ،بیادب
contaminate U الوده یا کثیف کردن
contaminated U الوده یا کثیف کردن
contaminates U الوده یا کثیف کردن
grimily U بطور سیاه و کثیف
slummer U ساکن محلات کثیف
ragamuffin U ادم کثیف و بی سر وپا
How dirty the house is ! U چقدر خانه کثیف است
litterbugs U آدم کثیف وآشغال پاش
draggle tail U دارای دامن کثیف والوده
sludge U جای کثیف ولجن الود
litterbug U آدم کثیف وآشغال پاش
Dont be upset . Dont lose your temper . Keep calm(cool). U خونت را کثیف نکن ( خونسرد باش )
scullery U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
sculleries U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
patina U [جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
slob U ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
slobs U ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
befoul U کثیف کردن الوده کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com