English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
starter U استارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manual pinion shift U استارت دستی
standing start U استارت ایستاده
start button U تکمه استارت
starting battery U باتری استارت
starting block U تخته استارت
starting chamber U محفظه استارت
starting current U امپر استارت
starting motor U موتور استارت
starting pressure U فشار استارت
magnetic pinion shift U استارت مغناطیسی
ignition battery U باتری استارت
false start U استارت کاذب
false starts U استارت کاذب
auto starter U استارت خودکار
bendix U دنده استارت
crouch start U استارت نشسته
sprint start U استارت نشسته
My car won't start. اتومبیلم استارت نمیزند.
air start U استارت زدن موتور در حال پرواز هواپیما
starter U وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
starters U وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
cartridge starter U سیستم استارت موتور اصلی که توسط کارتریج قابل شارژی کار میکند
hung start U شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
boost charge U ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com