English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preceptorial U استادانه وابسته به اموزگاری یامربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
instructorship U اموزگاری
instrctor ship U اموزگاری
preceptorship U اموزگاری
disqualification U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
exclusion U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
disqualifications U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
preceptorial U ویژه اموزگاری
pedgagogics U روش اموزگاری
skilfully U استادانه
expertly U استادانه
skillful Šetc U استادانه
skilful U استادانه
deft U استادانه
scholastical U استادانه
masterly U استادانه
proficiently U استادانه
artful U استادانه
ingeniously U استادانه
handily U استادانه
skifully U استادانه
elaborately U استادانه
scholastic U استادانه
professorial U استادانه استادوار
elaborate U استادانه ساختن
d. touch U دستکاری استادانه
elaborated U استادانه ساختن
elaborating U استادانه ساختن
workmanlike U استادانه ماهرانه
mesterpiece U کار استادانه
elaborates U استادانه ساختن
elaborated U استادانه درست شده
elaborating U استادانه درست شده
elaborates U استادانه درست شده
expertize U استادانه قضاوت کردن
elaborate U استادانه درست شده
Masters of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
scrawl U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
monitorial U وابسته به
diphtheric U وابسته به
belonging U وابسته ها
attributable U وابسته به
adjective U وابسته
aquatic U وابسته به اب
dependants U وابسته
dependant U وابسته
dependent U وابسته
of kin U وابسته
cephalic U وابسته به سر
federating U وابسته
carpal U وابسته به مچ
federates U وابسته
cantabrigian U وابسته به
federated U وابسته
federate U وابسته
appurtenant U وابسته
interdependent U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
adjectives U وابسته
akin U وابسته
thereof U وابسته به ان
attendants U وابسته
attendant U وابسته
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
affiliate U وابسته
related U وابسته
pertinent U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
congenerous U وابسته
comprador U وابسته
febile U وابسته به تب
commissarial U وابسته به
pertianing U وابسته
tuitionary U وابسته به
attache U وابسته
relevant U وابسته
levitical U وابسته به
subordinate U وابسته
wedded U وابسته
germane U وابسته
elfin U وابسته به جن
contingents U وابسته
contingent U وابسته
hanger on U وابسته
pertaining U وابسته
correspondent U وابسته
relative U وابسته
correspondents U وابسته
subordinated U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
attached U وابسته
israelitish U وابسته به
elysian U وابسته به
riverrine U وابسته به
messianic U وابسته به
pyretic U وابسته به تب
syncop U وابسته به غش
pyrexial U وابسته به تب
subordinating U وابسته
subordinates U وابسته
sexual organs U وابسته به
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
aortal U وابسته بشاهرگ
pygmean U وابسته به پیگمی ها
porcine U وابسته بخوک
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
photic U وابسته به نوروروشنایی
pubertal U وابسته به بلوغ
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
altitudinal U وابسته به اوج
scientific U وابسته بعلم
investigatory U وابسته به رسیدگی
vital U وابسته به زندگی
analphabetic U وابسته به بیسوادی
anginal U وابسته به گلودرد
menstrual U وابسته به قاعده گی
vital U وابسته بزندگی
photic U وابسته به تولیدنور
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
antichristian U وابسته به دجال
puberal U وابسته به بلوغ
pythian U وابسته به "اپولو"
archimedean U وابسته به ارشمیدس
army attache U وابسته نظامی
rectorial U وابسته به rector
aerological U وابسته بهواشناسی
surgical U وابسته به جراحی
oracular U وابسته به وحی
army attache U وابسته زمینی
matrimonial U وابسته به عروسی
jugulars U وابسته بوریدوداجی
peruvian U وابسته به پرو
jugular U وابسته بوریدوداجی
rectal U وابسته به مقعد
petiolar U وابسته به برگدم
ranine U وابسته به وزغ
aortic U وابسته بشاهرگ
pharyngal U وابسته به گلوگاه
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
pharisaic U وابسته به فریسی
homicidal U وابسته به ادمکشی
darky U وابسته به نژادسیاه
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
petrologic U وابسته به سنگ
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
solar U وابسته بخورشید
photographic U وابسته به عکاسی
rhinal U وابسته به بینی
psychologic U وابسته به روانشناسی
mission U وابسته به ماموریت
oratorical U وابسته به سخنرانی
press attache U وابسته مطبوعاتی
focal U وابسته بکانون
planetary U وابسته به سیاره
materialistic U وابسته به مادیات
paralytic U وابسته به فلج
paralytics U وابسته به فلج
presbyterial U وابسته به کشیش ها
social U وابسته بجامعه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com