English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
elaborate U استادانه ساختن
elaborated U استادانه ساختن
elaborates U استادانه ساختن
elaborating U استادانه ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elaborately U استادانه
handily U استادانه
scholastical U استادانه
skillful Šetc U استادانه
skilful U استادانه
deft U استادانه
proficiently U استادانه
ingeniously U استادانه
skifully U استادانه
artful U استادانه
skilfully U استادانه
expertly U استادانه
scholastic U استادانه
masterly U استادانه
d. touch U دستکاری استادانه
mesterpiece U کار استادانه
workmanlike U استادانه ماهرانه
professorial U استادانه استادوار
expertize U استادانه قضاوت کردن
elaborated U استادانه درست شده
elaborate U استادانه درست شده
elaborates U استادانه درست شده
elaborating U استادانه درست شده
preceptorial U استادانه وابسته به اموزگاری یامربی
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
scrawling U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
create U ساختن
constructing U ساختن
constructs U ساختن
upgrades U ساختن
pill U حب ساختن
upgrading U ساختن
indite U ساختن
pills U حب ساختن
constructed U ساختن
fabricates U ساختن
fabricating U ساختن
creating U ساختن
miscreate U بد ساختن
creates U ساختن
construct U ساختن
fabricated U ساختن
upgraded U ساختن
to t. up U ساختن
make U ساختن
pellet U حب ساختن
fashions U مد ساختن
fashioned U مد ساختن
invent U ساختن
invented U ساختن
builds U ساختن
buildings U ساختن
build U ساختن
inventing U ساختن
invents U ساختن
put up U ساختن
put-up U ساختن
fashion U مد ساختن
compose U ساختن
bulid U ساختن
makes U ساختن
carbonize U کک ساختن
fashioning U مد ساختن
upgrade U ساختن
dree U ساختن با
manufacture U ساختن
manufactured U ساختن
manufactures U ساختن
fabrication U ساختن
confect U ساختن
composes U ساختن
fabricate U ساختن
produced U ساختن
remakes U از نو ساختن
produce U ساختن
remake U از نو ساختن
mint U ساختن
minted U ساختن
upbuild U ساختن
minting U ساختن
idolizing U بت ساختن
idolizes U بت ساختن
idolize U بت ساختن
idolising U بت ساختن
idolises U بت ساختن
idolised U بت ساختن
produces U ساختن
to go in with U ساختن با
to make a shift U ساختن
unify U تک ساختن
unifies U تک ساختن
generates U ساختن
idolized U بت ساختن
to get along U ساختن
generated U ساختن
bridge U پل ساختن
bridged U پل ساختن
to make away U ساختن
generating U ساختن
unifying U تک ساختن
generate U ساختن
bridges U پل ساختن
mints U ساختن
set up U ساختن
forborne U ساختن با
discover U مکشوف ساختن
familiarizing U اشنا ساختن
disable U ناتوان ساختن
nauseate U متنفر ساختن
discovered U مکشوف ساختن
disables U ناتوان ساختن
disabling U ناتوان ساختن
improvise U بالبداهه ساختن
nauseates U متنفر ساختن
ensured U مطمئن ساختن
ensure U مطمئن ساختن
diversify U گوناگون ساختن
diversifying U گوناگون ساختن
nauseated U متنفر ساختن
produces U ساختن محصول
denigration U سیاه ساختن
notified U اگاه ساختن
familiarizes U اشنا ساختن
notifies U اگاه ساختن
familiarising U اشنا ساختن
produce U ساختن محصول
improvising U بالبداهه ساختن
discovers U مکشوف ساختن
discovering U مکشوف ساختن
reconcile U راضی ساختن
familiarises U اشنا ساختن
familiarised U اشنا ساختن
reconciling U راضی ساختن
outrage U بی حرمت ساختن
outraged U بی حرمت ساختن
outrages U بی حرمت ساختن
familiarize U اشنا ساختن
improvises U بالبداهه ساختن
produced U ساختن محصول
notify U اگاه ساختن
notifying U اگاه ساختن
gaunt U زننده ساختن
sepulchers U قبر ساختن
sepulchre U قبر ساختن
reconciles U راضی ساختن
sepulchres U قبر ساختن
subvert U واژگون ساختن
subverted U واژگون ساختن
subverting U واژگون ساختن
subverts U واژگون ساختن
familiarized U اشنا ساختن
outraging U بی حرمت ساختن
ensures U مطمئن ساختن
substantiates U مستند ساختن
relieve U بر جسته ساختن
necessitates U ناگزیر ساختن
necessitated U ناگزیر ساختن
necessitate U ناگزیر ساختن
relieves U بر جسته ساختن
relieving U بر جسته ساختن
humidified U مرطوب ساختن
humidifies U مرطوب ساختن
humidify U مرطوب ساختن
substantiating U مستند ساختن
humidifying U مرطوب ساختن
vitiate U معیوب ساختن
internalization U درونی ساختن
disturbs U مضطرب ساختن
necessitating U ناگزیر ساختن
snarl U خشمگین ساختن
substantiated U مستند ساختن
substantiate U مستند ساختن
discourage U بی جرات ساختن
discourages U بی جرات ساختن
rescind U باطل ساختن
rescinding U باطل ساختن
rescinds U باطل ساختن
denuding U عاری ساختن
denudes U عاری ساختن
denuded U عاری ساختن
denude U عاری ساختن
snarls U خشمگین ساختن
snarling U خشمگین ساختن
snarled U خشمگین ساختن
vitiate U ناپاک ساختن
vitiated U معیوب ساختن
vitiated U ناپاک ساختن
accustoms U معتاد ساختن
accustoming U معتاد ساختن
accustom U معتاد ساختن
maximised U بیشینه ساختن
insuring U مطمئن ساختن
insures U مطمئن ساختن
maximises U بیشینه ساختن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com