Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
teleprompter
U
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sound frack
U
محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
aston
[British E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron
[American E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
Lower third
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
teleplay
U
نمایشنامه مخصوص تلویزیون
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
t square
U
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
scooping
U
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scoop
U
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scoops
U
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scooped
U
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
raster
U
خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
turbulator
U
اسباب مخصوص بهم زدن مایعات
lattice
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
polarograph
U
اسباب مخصوص تجزیه کمی وکیفی قطب
teletext
U
روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است
channel selector
U
انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
isobar
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobars
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isotherm
U
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isohaline
U
خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
expanded memory system
U
دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM
talking
U
ناطق
spokesman
U
ناطق
spokesmen
U
ناطق
talker
U
ناطق
orator
U
ناطق خطیب
talkies
U
فیلم ناطق
talker
U
ادم ناطق
talkie
U
فیلم ناطق
orators
U
ناطق خطیب
talkie
U
صنعت فیلم ناطق
talkies
U
صنعت فیلم ناطق
speakers
U
ناطق رئیس مجلس شورا
speaker
U
ناطق رئیس مجلس شورا
toastmistress
U
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
coragne line
U
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
swivels
U
چرخاندن
whirling
U
چرخاندن
swivel
U
چرخاندن
winds
U
چرخاندن
wind
U
چرخاندن
rotates
U
چرخاندن
rotated
U
چرخاندن
rotate
U
چرخاندن
pivot
U
چرخاندن
pivoted
U
چرخاندن
pivots
U
چرخاندن
whirls
U
چرخاندن
whirled
U
چرخاندن
swivelled
U
چرخاندن
whirl
U
چرخاندن
wry
U
به اطراف چرخاندن
spin
U
به درازاکشاندن چرخاندن
spins
U
به درازاکشاندن چرخاندن
wryly
U
به اطراف چرخاندن
trolls
U
چرخیدن چرخاندن گرداندن
to spin something
U
چیزی را تند چرخاندن
death spiral
U
حرکت چرخاندن یار
troll
U
چرخیدن چرخاندن گرداندن
to spin a wheel
U
چرخی را تند چرخاندن
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
crank
U
میل لنگ گرداندن چرخاندن
slashing
U
چرخاندن چوب به طرف حریف
slashes
U
چرخاندن چوب به طرف حریف
slash
U
چرخاندن چوب به طرف حریف
slashed
U
چرخاندن چوب به طرف حریف
cranking
U
میل لنگ گرداندن چرخاندن
fishtail
U
چرخاندن دم هواپیما بمنظورکاستن سرعت ان
cranks
U
میل لنگ گرداندن چرخاندن
cranked
U
میل لنگ گرداندن چرخاندن
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
supination
U
چرخاندن کف دست به سمت بالا برگرداندن پا
to turn one's back on somebody
U
پشت خود را به طرف کسی چرخاندن
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
overstand
U
بیش از حد ماندن قایق در یک مسیر بجای چرخاندن
outside kick and front headlock
U
گرفتن دست راست بادست چپ و چرخاندن ازروی پشت
to spin laundry in the washing machine
U
لباس های شسته شده را در ماشین لباسشویی تند چرخاندن
orphans
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
Goh Chok Tong
U
تلویزیون
goggle box
U
تلویزیون
telly
U
تلویزیون
a television
U
تلویزیون
tellies
U
تلویزیون
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
channelled
U
کانال تلویزیون
screening, screenings
U
صفحه تلویزیون
screens
U
صفحه تلویزیون
channels
U
کانال تلویزیون
screened
U
صفحه تلویزیون
channel
U
کانال تلویزیون
screen
U
صفحه تلویزیون
channeling
U
کانال تلویزیون
closed circuit
U
تلویزیون مداربسته
video
U
تلویزیونی تلویزیون
educational television
U
تلویزیون اموزشی
color television
U
تلویزیون رنگی
faceplate
U
صفحه تلویزیون
channel selector
U
سلکتورکانالهای تلویزیون
videoed
U
تلویزیونی تلویزیون
TVs
U
مخفف تلویزیون
videos
U
تلویزیونی تلویزیون
videoing
U
تلویزیونی تلویزیون
closed circuits
U
تلویزیون مداربسته
channeled
U
کانال تلویزیون
faces
U
صفحه تلویزیون
face
U
صفحه تلویزیون
couch potato
U
معتاد به تلویزیون
couch potatoes
U
معتاد به تلویزیون
TV
U
مخفف تلویزیون
vieming screen
U
صفحه تلویزیون
television broadcasting station
U
فرستنده تلویزیون
closed circuit television
U
تلویزیون مدار بسته
spherical faceplate
U
صفحه محدب تلویزیون
cylindrical faceplate
U
صفحه استوانهای تلویزیون
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
televisor
U
بیننده برنامه تلویزیون
Color films(T. V).
U
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
flaked
U
برفک زدن تلویزیون
televising
U
با تلویزیون نشان دادن
televises
U
با تلویزیون نشان دادن
televised
U
با تلویزیون نشان دادن
flaking
U
برفک زدن تلویزیون
flake
U
برفک زدن تلویزیون
simultaneous color television
U
تلویزیون رنگی همزمان
neutral density faceplate
U
صفحه رنگی تلویزیون
sequential color television
U
تلویزیون رنگی مرحلهای
The television flickers .
U
تصویر تلویزیون می لرزد
televise
U
با تلویزیون نشان دادن
closed-circuit television
U
تلویزیون مدار بسته
image effect
U
اثر تصویر تلویزیون
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
camcorders
U
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
pictures
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
screening
U
نمایش بر روی پرده تلویزیون
Is there a television?
U
آیا تلویزیون وجود دارد؟
pictured
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picture
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
juicer
U
متخصص نور در تلویزیون وتاتر
couch potato
U
معتاد به تلویزیون
[اصطلاح روزمره]
camcorder
U
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
island pullout
U
مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
coherence
U
فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
His speech gripped the television viewers ( audience ).
U
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
The pigeous peched on the television aerial .
U
کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
cotidal lines
U
خطوط هم مد
tricked
U
خطوط
tricking
U
خطوط
trick
U
خطوط
turboprop
U
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
pals
U
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
screened
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
To turn on the light(radio, T. V).
U
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
screen
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
pal
U
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
screening, screenings
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
unwatchable
[film, TV]
<adj.>
U
ارزش دیدن نداشته باشد
[فیلم یا تلویزیون]
UHF
U
محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
teleran
U
دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
air time
U
زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
U
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
screens
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
snow
U
برفک روی صفحه تلویزیون
[اصطلاح روزمره]
balmer lines
U
خطوط بالمر
air way station
U
خطوط هوایی
spectral lines
U
خطوط طیفی
absorption spectrum
U
خطوط جذبی
absorption lines
U
خطوط دراشامی
closed traverse
U
خطوط متقاطع
along line
U
در امتداد خطوط
outside lines
U
خطوط حمله
street railway
U
خطوط تراموا
isochromatique
U
خطوط همرنگ
isocline
U
خطوط هم شیب
stream lines
U
خطوط جریان
isostatic lines
U
خطوط ایزواستاتیک
isovent
U
خطوط هم باد
line of flux
U
خطوط قوا
line of induction
U
خطوط القا
line spacing
U
فاصله خطوط
line to line fault
U
تماس خطوط
zigzags
U
خطوط منکسر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com