English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phonopore U اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tele communication U مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
phonendoscope U اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
durometer U اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
eidograph U اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
transmission U سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmissions U سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
by wire U بوسیله تلگراف
lights out U علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
loran U تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
exchange cable U کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
through U ازتوی
communication operation instructions (co U دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
telephone conversation U گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
wires U تلگراف کردن تلگراف زدن
wire U تلگراف کردن تلگراف زدن
annuity U حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
homestay U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radio telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
drencher U اسبابی که با ان دوابجانوران میخوارانند
aeroscope U اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
myocardiograph U اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
hemacytometer U اسبابی برای شمارش گویچههای خون
metronome U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronomes U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
trigonometer U اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
inhalator U اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
dichroscope U اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
corer U اسبابی که سیب یامیوه دیگر راازتخمدان ان جدامیکند
pulper U اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
turnspit U اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
dioptometer U اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
fanner U غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
humidistat U اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
eudiometer U اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
gimbals U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
swing bar U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
skiascope U اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
swing bell U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
respirator U اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirators U اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
gimmicks U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmick U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimbal ring U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
light trap U اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
trunk line U خط تلفنی
telephonic U تلفنی
telegraphed U تلگراف
cable U تلگراف
telegraphically U با تلگراف
telegraphing U تلگراف
telegraphs U تلگراف
telegraphy U فن تلگراف
telegraph U تلگراف
cabled U تلگراف
telegraphy U تلگراف
telegram U تلگراف
cablegram U تلگراف
telegrams U تلگراف
telephone conversation U مکالمه تلفنی
telephone connection U اتصال تلفنی
telephone communication U ارتباط تلفنی
telebrief U هماهنگی تلفنی
telephone frequency U بسامه تلفنی
telephone message U پیام تلفنی
telephone message U پیغام تلفنی
wire-taps U گوشیازی تلفنی
wire-taps U استراقسمع تلفنی
wire-tapping U گوشیازی تلفنی
wire-tapping U استراقسمع تلفنی
wire-tapped U گوشیازی تلفنی
call girl U فاحشه تلفنی
wire-tap U استراقسمع تلفنی
wire net U شبکه تلفنی
wire-tapped U استراقسمع تلفنی
wire-tap U گوشیازی تلفنی
telephone traffic U ترافیک تلفنی
telephone subscriber U مشترک تلفنی
call girls U فاحشه تلفنی
interphone system U سیستم تلفنی
electric communication U مخابرات
communication U مخابرات
telegram U تلگراف کردن
telegrams U تلگراف کردن
impluse telegraphy U تلگراف ایمپولزی
telegraph U دستگاه تلگراف
cable U تلگراف کردن
cable U سیم تلگراف
telegraph U تلگراف کردن
telegraphed U دستگاه تلگراف
spark sending U تلگراف جرقهای
cabled U سیم تلگراف
cabled U تلگراف کردن
relay magnet U رله تلگراف
radio telegraphy U تلگراف بیسیم
phonoplex telegraphy U تلگراف فونوپلکس
wireless telegraphy U تلگراف بیسیم
telegraphic alphabet U الفبای تلگراف
multiple telegraphy U تلگراف چندگانه
radiotelegraph U تلگراف بی سیم
radiotelegraph U رادیو تلگراف
line telegraphy U تلگراف خطی
radiotelegraphic U تلگراف بی سیم
radiotelegraphy U تلگراف بی سیم
radioteletype U تلگراف بی سیم
central office U تلکس و تلگراف
telegraphic key شستی تلگراف
telegraphs U تلگراف کردن
duplex telegraphy U تلگراف دوگانه
telegraph alphabet U الفبای تلگراف
telegraph apparatus U دستگاه تلگراف
telegraph cable U کابل تلگراف
telegraph engineering U تکنیک تلگراف
telegraph key تکمه تلگراف
duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی
telegraph relay U رله تلگراف
telegrapher U تلگراف کننده
synchronous telegraphy U تلگراف همزمان
telegraphs U دستگاه تلگراف
wirelesses U تلگراف بی سیم
dispensers U نافرهزینه تلگراف
wireless U تلگراف بی سیم
telegraphed U تلگراف کردن
dispenser U نافرهزینه تلگراف
telegraphing U دستگاه تلگراف
telegraphing U تلگراف کردن
wire-tapping U نهان گوشی تلفنی
call meter U کنتور مکالمات تلفنی
wide area telephone service U سرویس تلفنی گسترده
phantom circuit U مدار دو خطه تلفنی
wire-tapping U استراقسمع تلفنی کردن
international telephone circuit U خط تلفنی بین المللی
push to talk U کلید مکالمه تلفنی
wire-taps U نهان گوشی تلفنی
wire-tap U وسیلهی استراقسمع تلفنی
local subscriber U مشترک تلفنی محلی
line termination circuit U مدار مشترک تلفنی
wire-tap U استراقسمع تلفنی کردن
duplex telephony U گفت و شنود تلفنی
wire-tap U نهان گوشی تلفنی
duplex telephony U مکالمه تلفنی دو طرفه
wire-taps U استراقسمع تلفنی کردن
wire-taps U وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tapped U نهان گوشی تلفنی
wire-tapped U استراقسمع تلفنی کردن
wire-tapped U وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tapping U وسیلهی استراقسمع تلفنی
radiotelephony U مکالمه رادیو تلفنی
telephone modal distance U مسافت مکالمه تلفنی
telephone switching technique U اصول اتصالات تلفنی
logs U ضبط تماسهای تلفنی
log U ضبط تماسهای تلفنی
telebrief U تماس مستقیم تلفنی
telephone carrier current U جریان حامل تلفنی
panel U پرده مخابرات
signal axis U محور مخابرات
telecommunications U مخابرات تلگرافی
intercoms U مخابرات داخلی
intercom U مخابرات داخلی
subscriber line U خط مشترک [مخابرات]
signal corps U قسمت مخابرات
signal corps U رسته مخابرات
signal communications U ارتباط و مخابرات
signal center U مرکز مخابرات
signal bridge U پل مخابرات ناو
signal panel U پرده مخابرات
interphone U مخابرات داخلی
panels U پرده مخابرات
telecommunication traffic U ترافیک مخابرات
data link U محور مخابرات
panel code U کد پرده مخابرات
communication theory U تئوری مخابرات
communication technician U تکنیسین مخابرات
communication receiver U گیرنده مخابرات
communication engineering U مهندسی مخابرات
radiographic U مخابرات رادیویی
communication engineer U مهندس مخابرات
communication center U مرکز مخابرات
communication U ارتباط و مخابرات
marking panel U پرده مخابرات
telecommunication technique U تکنیک مخابرات
signal U رسته مخابرات
transmission U مخابرات ارسال
transmissions U مخابره مخابرات
transmission U مخابره مخابرات
communications U ارتباط و مخابرات
signaled U رسته مخابرات
signalled U رسته مخابرات
telecommunication network U شبکه مخابرات
transmissions U مخابرات ارسال
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
gas fittings U اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
interband telegraphy U تلگراف باند میانی
surface line U خط تلفن و تلگراف تعجیلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com