Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phonendoscope
U
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eidograph
U
اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
durometer
U
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
transmission
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmissions
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
phonopore
U
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
pure tones
U
صداهای خالص
primary vowel sounds
U
صداهای اصلی
phonemes
U
صداهای ساده
polyphony
U
صداهای متعدد وگوناگون
in peal
U
دارای صداهای موزون یامنظم
charivari
U
صداهای ناجوردرهم برهم هیاهو
auscultator
U
گوش کننده صداهای درونی بدن
twittering
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
cluttered
U
صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
twittered
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twitters
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
clutters
U
صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
twitter
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
clutter
U
صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
drencher
U
اسبابی که با ان دوابجانوران میخوارانند
aeroscope
U
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
trigonometer
U
اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
metronomes
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronome
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
inhalator
U
اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
hemacytometer
U
اسبابی برای شمارش گویچههای خون
myocardiograph
U
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
dichroscope
U
اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
pulper
U
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
corer
U
اسبابی که سیب یامیوه دیگر راازتخمدان ان جدامیکند
turnspit
U
اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
fanner
U
غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
dioptometer
U
اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
eudiometer
U
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
skiascope
U
اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
gimbal ring
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
light trap
U
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
gimmick
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmicks
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
respirators
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirator
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
squelch circuit
U
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
yowling
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowled
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowls
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowl
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
applet
U
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small-scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
of
U
بوسیله
by the instrumentality of
U
بوسیله
perprep
U
بوسیله
thruogh the a of
U
بوسیله
via
U
بوسیله
with
U
بوسیله
by dint of
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
at the hand of
U
بوسیله
per
U
بوسیله
by
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by depty
U
بوسیله نماینده
electrically
U
بوسیله برق
per pais
U
بوسیله کشور
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
by wire
U
بوسیله تلگراف
per pais
U
بوسیله مملکت
by the f.
U
بوسیله لمس
municipally
U
بوسیله شهرداری
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
pipage
U
ترابری بوسیله لوله
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
pipeage
U
ترابری بوسیله لوله
windblown
U
در حرکت بوسیله باد
to pick thanks
U
بوسیله سخن چینی
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
aeromancy
U
تفال بوسیله هوا
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
patents
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
patented
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
hydrolyze
U
بوسیله اب تجزیه شدن
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
patenting
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
postage
U
حمل بوسیله پست
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
galvanography
U
روی مس بوسیله اندودکهربایی
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
perfusion
U
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
grout stop
U
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
self administered
U
اداره شونده بوسیله خویشتن
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
seaborne
U
بوسیله کشتی حمل شده
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
to buy something at an auction
U
چیزی را در
[بوسیله]
حراجی خریدن
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
suicide attack
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
suicide bombing
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
argon arc welding
U
جوش قوسی بوسیله گازارگون
photolighograph
U
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
luring
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
nettles
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
nettle
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
self-appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
self appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
lures
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lure
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
carbon arcwelding
U
جوش قوسی بوسیله کربن
photoengraving
U
گراور سازی بوسیله عکاسی
pyretotherapy
U
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
self service
U
کمک بوسیله خود شخص
self-service
U
کمک بوسیله خود شخص
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
rainwash
U
شسته شده بوسیله باران
rainwash
U
شستشوی چیزی بوسیله باران
radiophotograph
U
انتقال عکس بوسیله رادیو
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
embolic
U
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
by no one else
U
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
massotherapy
U
معالجه بوسیله مشت و مال
wirephoto
U
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
photocopied
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
mail order
U
سفارش کالا بوسیله پست
hit wicket
U
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
electrometallurgy
U
ذوب فلزات بوسیله برق
soak
U
بوسیله مایع اشباع شدن
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
incuse
U
نقش شده بوسیله چکش
wigwag
U
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com