Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
percussion
U
اسبابهای ضربی مثل طبل ودنبک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
percussionist
U
نوازنده اسبابهای ضربی
percussionists
U
نوازنده اسبابهای ضربی
pneumatic tools
U
اسبابهای بادی
holdall
U
جعبه اسبابهای مختلف
holdalls
U
جعبه اسبابهای مختلف
multiplicantive
U
ضربی
instruments of percussion
U
ادوات ضربی
straight barrel vault
U
طاق ضربی
annular barrel vault
U
طاق ضربی
ragtime
U
موسیقی ضربی
sloping barrel vault
U
طاق ضربی مایل
habanera
U
رقص دو ضربی کوبا
inclined barrel arch
U
طاق ضربی مایل
percussion instrument
U
الات موسیقی ضربی
pulsatile instruments
U
ادوات ضربی یا زدنی
to beat time
U
ضلاب یافاصله ضربی گرفتن
earless
U
بی دسته فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی
mazurka
U
رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
lintel
U
نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
lintels
U
نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
weaving shed
U
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
to keep time
U
موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
shed
U
دهنه
[فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
pick
U
نخ پود
[در صنعت با این نام هم کاربرد دارد از بین تارها معمولا بصورت ضربی عبور داده می شود تا گره ها را در جای خود محکم کند.]
counter shed
U
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com