English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lazaret U اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
lazaretto U اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
rest home U اسایشگاه
rest-home U اسایشگاه
rest-homes U اسایشگاه
sanitarium U اسایشگاه
sanatoria U اسایشگاه
sanatorium U اسایشگاه
sanatoriums U اسایشگاه
sanitariums U اسایشگاه
barracks U اسایشگاه
nursing homes U اسایشگاه پیران
hospice U اسایشگاه بیمارستان
nursing home U اسایشگاه پیران
hospices U اسایشگاه بیمارستان
homes U وطن اسایشگاه
home U وطن اسایشگاه
nest U اسایشگاه پاتوق
nests U اسایشگاه پاتوق
sanatarium U اسایشگاه بیمارستان مسلولین
pesthouse U بیمارستان طاعونی ها اسایشگاه
quarters U محل اسایشگاه پرسنل
sanitorium U اسایشگاه بیمارستان مسلولین
sick call U صف بیماران
medical evacuation U تخلیه بیماران
sick list U صورت بیماران
air movement of patients U ترابری هوایی بیماران
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
clearing station U پست تخلیه بیماران
diet kitchen U اشپزخانه بیماران فقیر
wardroom U سالن بیماران بیمارستان
evacuees U بیماران تخلیه شده پزشکی
air movement of patients U ترابری بیماران از طریق هوا
evacuee U بیماران تخلیه شده پزشکی
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
Do you have ... for diabetics? آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
staging U اسکان دادن بستری کردن بیماران به طورموقت
hospitaler U فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
night light U شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
litters U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litter U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littered U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
wards U اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
ward U اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
bedsore U زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com