English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pub crawl U از یک میخانه به میخانهی دیگر رفتن
pub crawls U از یک میخانه به میخانهی دیگر رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pubs U میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
pub U میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
roadhouse U میخانهی کنار راه
roadhouses U میخانهی کنار راه
it is toolate.to go U دیگر موقع رفتن نیست
tavern U میخانه
public house U میخانه
public houses U میخانه
watering holes U میخانه
watering hole U میخانه
pot house U میخانه
pothouse U میخانه
alehouse U میخانه
cabaret U میخانه
cabarets U میخانه
bar U میخانه
taverns U میخانه
tapster U پیشخدمت میخانه
howf U میعادگاه میخانه
howff U میعادگاه میخانه
barmaids U خادمهء میخانه
taverner U میخانه دار
barmaid U پیشخدمت میخانه
barmaid U خادمهء میخانه
pub crawl U میخانه گردی
barmaids U پیشخدمت میخانه
pub crawls U میخانه گردی
publicans U بیگانه صاحب میخانه
publican U بیگانه صاحب میخانه
pub crawls U میخانه گردی کردن
pub crawl U میخانه گردی کردن
groggery U نوشابه فروشی میخانه
wine vault U میخانه سرداب شرابی
antibiosis U تضاد بین یک میکرب و فراوردهء میکرب دیگر که باعث از بین رفتن میکرب اولی میشود
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
alternative U شق دیگر
secus U از دیگر سو
no more U دیگر نه
he is no more U او دیگر
furthering U دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
alternatives U دیگر
furthers U دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
alternatives U شق دیگر
others U دیگر
other U دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
alternative U دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
further U دیگر
anymore U دیگر
thence U دیگر
again U دیگر
one an other U یک دیگر
another U دیگر
furthered U دیگر
next U دیگر
else U دیگر
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
about-faces U سوی دیگر
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگر
otherwise U طور دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
the other two U دوتای دیگر
to be no more U دیگر نبودن
apart from that <adv.> U طور دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
tother U بعدی دیگر
t' other U بعدی دیگر
otherwise <adv.> U طور دیگر
so muchthe worse U دیگر بدتر
yon U ان یکی دیگر ان
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
about face U سوی دیگر
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
about face U جهت دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
about-face U سوی دیگر
about-face U جهت دیگر
about-faces U جهت دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other hand <adv.> U طور دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
on the other hand <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> U طور دیگر
scilicet U بعبارت دیگر
aliunde U از منبع دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
alternatively <adv.> U از سوی دیگر
apart from that <adv.> U از سوی دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U از سوی دیگر
my other books U کتابهای دیگر من
never more U هرگز دیگر
nevermore U هرگز دیگر
nevermore U دیگر ابدا
next year U سال دیگر
no more of that U بس است دیگر
none other than U هیچکس دیگر جز
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
again U از طرف دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
another day U یک روز دیگر
another guess U نوعی دیگر
another guess U قسمتی دیگر
at a later period U در موقع دیگر
beside U ازطرف دیگر
variant U نوع دیگر
shunts U به خط دیگر انداختن
shunted U به خط دیگر انداختن
shunt U به خط دیگر انداختن
elsewhere U نقطه دیگر
elsewhere U بجای دیگر
elsewhere U درجای دیگر
in fact U به عبارت دیگر
another U شخص دیگر
another U یکی دیگر
on more U بار دیگر
on the other hand U از سوی دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
otherworld U دنیای دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
others U نوع دیگر
other U نوع دیگر
otherwhile U وقت دیگر
otherwhile U گاه دیگر
otherwhere U در مکان دیگر
on the other part U از طرف دیگر
by the same token <adv.> U از سوی دیگر
other people U مردم دیگر
othergates U جور دیگر
othergates U طور دیگر
otherguess U نوع دیگر
otherguess U جور دیگر
otherguess U بروش دیگر
on the other hand <adv.> U از سوی دیگر
on the other side <adv.> U از سوی دیگر
otherwise <adv.> U از سوی دیگر
otherguise U جور دیگر
otherness U چیز دیگر
otherwhence U از جای دیگر
otherwhere U جای دیگر
in other words <idiom> U به کلام دیگر
over U بسوی دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
what more do you want U دیگر چه می خواهید
in other words <adv.> U به کلام دیگر
no more U نه دیگر [بیشتر]
In our other words. U بعبارت دیگر
to wit U بعبارت دیگر
over- U بسوی دیگر
on the opposite side U در انسوی دیگر
withil U ازطرف دیگر
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
once U یکبار دیگر
no longer U نه دیگر [زمانی]
no more U دیگر ن [فعل]
et al U و در جای دیگر
hardly a child anymore U دیگر به سختی بچه ای
additional production personnel عوامل دیگر تولد
onother's money U پول شخصی دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com