English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plano concave U از یک طرف مسطح و از طرف دیگر مقعر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plano concave lens U عدسی مسطح- مقعر
evolute U بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
concave slope U مقعر
coved U مقعر
dished U مقعر
cuppy U مقعر
reentering U مقعر
concave U مقعر
quasi concave U شبه مقعر
shaped charge U خرج مقعر
dishes U مقعر کردن
concavo concave U مقعر الطرفین
concave slope U شیب مقعر
hollow cone charge U خرج مقعر
dish U مقعر کردن
concave lens U عدسی مقعر
quasi concave U نیمه مقعر
concave spherical mirror U اینه کروی مقعر
hollow moulding U [گچ بری مقعر در ته ستون]
cave U مقعر مجوف کردن
concavity U حالت مقعر داشتن
ewe neck U گردن لاغرومعیوب و مقعر
caves U مقعر مجوف کردن
quasi concave function U تابع نیمه مقعر
quasi concave function U تابع شبه مقعر
reentrant U مقعر دوباره داخل شونده
concavo convex U از یک سو مقعر واز سوی دیگرمحدب
burning glass U عدسی محدب یاایینه مقعر
deep draw U ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
band shell U جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
levels U مسطح
plain U مسطح
flattened U مسطح
levelled U مسطح
plane U مسطح
leveled U مسطح
planes U مسطح
planar U مسطح
planed U مسطح
plainer U مسطح
level U مسطح
plainest U مسطح
tabulate U مسطح
tabulated U مسطح
flat U مسطح
even U مسطح
tabulates U مسطح
flattest U مسطح
plains U مسطح
planing U مسطح
level point U نقطه مسطح
planes U صاف مسطح
map chart U نقشه مسطح
flatfoot U مسطح شدن کف پا
flatbed plotter U رسام مسطح
flat ground U زمین مسطح
planing U صاف مسطح
campaign U زمین مسطح
campaigned U زمین مسطح
campaigns U زمین مسطح
flatware U فروف مسطح
campaigning U زمین مسطح
rase U مسطح کردن
plane U صاف مسطح
plateaux U زمین مسطح
plateaus U زمین مسطح
plateau U زمین مسطح
planed U صاف مسطح
plane wave U موج مسطح
plane figure شکل مسطح
planar configuration U پیکربندی مسطح
planar complex U کمپلکس مسطح
square planar U مسطح مربعی
flatbed scanner U پویشگر مسطح
levelled U مسطح کردن
area weight balance U ترازوی مسطح
levels U مسطح شدن
tabulated U مسطح کردن
tabulate U مسطح کردن
leveled U مسطح شدن
level U مسطح کردن
level U مسطح شدن
portfolios U کانتینر مسطح
clearing U مکان مسطح
clearings U مکان مسطح
levels U مسطح کردن
flat arch U قوس مسطح
levelled U مسطح شدن
leveled U مسطح کردن
arch flat U طاق مسطح
tabulates U مسطح کردن
piggyback U واگن مسطح
piggybacks U واگن مسطح
portfolio U کانتینر مسطح
flat weld U جوش مسطح
flat roof U بام مسطح
flat pass U رخده مسطح
flatly U بطور مسطح
flat pack U بسته مسطح
level land U زمین مسطح
linear polarized light U نور قطبیده مسطح
planed U سطح تراز مسطح
tringular planar molecule U مولکول سه گوش مسطح
plane polarized light U نور قطبیده مسطح
plain gypsum lath [توفان سنگ و گچ مسطح]
plano convex lens U عدسی مسطح- محدب
planisphere U جهان نمای مسطح
terraced roof U پشت بام مسطح
planes U سطح تراز مسطح
trigonal planar molcule U مولکول مسطح مثلثی
tableland U زمین هموار و مسطح
planing U سطح تراز مسطح
flat panel display U صفحه نمایش مسطح
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
door panel U بخش مسطح درب
plane U سطح تراز مسطح
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
boarded U تخته یا مقوا ویاهرچیز مسطح
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
sinusoidal projection U نقشه جهان نمای مسطح
flat bed plotter U رسام با بستر تخت مسطح
raft U دگل قایق مسطح الواری
rafts U دگل قایق مسطح الواری
planation U مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
holm U زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
plasma panel display U وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
platelet U جسم مسطح و کوچک بویژه پلاکتهای خونی
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
diaper U [نقش های تزئینی روی سطح صاف و مسطح]
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
mortarboards U کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
gas plasma display U صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
mortarboard U کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
chimney-bar U [نعل درگاه برای شومینه که اغلب از آهن مسطح به شکل اچ یا تی است.]
conical flow U تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
ranged U عبور کردن مسطح کردن
flattens U مسطح کردن بیمزه کردن
range U عبور کردن مسطح کردن
flatten U مسطح کردن بیمزه کردن
ranges U عبور کردن مسطح کردن
concave fillet weld U جوشکاری مغزی مقعر جوشکاری مغزی
anymore U دیگر
alternative U شق دیگر
else U دیگر
he is no more U او دیگر
no more U دیگر نه
again U دیگر
alternative U دیگر
alternatives U دیگر
others U دیگر
thence U دیگر
other U دیگر
furthers U دیگر
furthered U دیگر
further U دیگر
alternatives U شق دیگر
another U دیگر
one an other U یک دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
furthering U دیگر
secus U از دیگر سو
next U دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
in fact U به عبارت دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
on the other hand <adv.> U طور دیگر
apart from that <adv.> U از سوی دیگر
alternatively <adv.> U از سوی دیگر
aliunde U از منبع دیگر
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
another day U یک روز دیگر
apart from that <adv.> U طور دیگر
another guess U قسمتی دیگر
otherwise <adv.> U از سوی دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
again U از طرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com