Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I benefited greatly from the english course.
U
از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
AFAIK
U
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
vorticism
U
مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
anglicization
U
انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
anglicism
U
اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
anglo-saxon architecture
U
[معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
To my dismay I discovered that...
U
با دلزدگی پی بردم که...
i am rials in pocket
U
سه ریال سود بردم
i was benefited by his advice
U
از اندرز او سود بردم
I won!
من بردم!
[پیروز شدم]
As events unfolded I realized that ...
U
درطی رویداد ها پی بردم که ...
I made a lot of profit in the deal .
U
دراین معامله فایده زیادی بردم
I revisited her recipe.
U
من دستور کار
[غذای]
او
[زن]
را دوباره بکار بردم.
lime juicer
U
ملوان انگلیسی انگلیسی
anglicizes
U
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing
U
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises
U
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised
U
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized
U
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize
U
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising
U
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
class
U
کلاس
homeroom
U
کلاس
schoolrooms
U
کلاس
classing
U
کلاس
classed
U
کلاس
classes
U
کلاس
grade
U
کلاس
cl
U
کلاس
grades
U
کلاس
schoolroom
U
کلاس
frequencies
U
فراوانی
lashongs
U
فراوانی
lavishing
U
فراوانی
plentifulness
U
فراوانی
frequency
U
فراوانی
affluence
U
فراوانی
lavishes
U
فراوانی
lavished
U
فراوانی
rifeness
U
فراوانی
lavish
U
فراوانی
flush
U
فراوانی
flushing
U
فراوانی
ampleness
U
فراوانی
amphleness
U
فراوانی
plenitude
U
فراوانی
plenteousness
U
فراوانی
plentitude
U
فراوانی
generously
U
به فراوانی
profuseness
U
فراوانی
abondance
U
فراوانی
effusiveness
U
فراوانی
abundance ratio
U
فراوانی
super abundance
U
فراوانی
rampancy
U
فراوانی
abundance
U
فراوانی
exuberance
U
فراوانی
flushes
U
فراوانی
profusion
U
فراوانی
redundance
U
فراوانی
schoolroom
U
کلاس درس
formroom
U
کلاس درس
classroom
U
کلاس درس
]
U
کلاس درس
form room
[British
U
کلاس درس
economy class
U
اکونومی کلاس
insulation class
U
کلاس ایزولاسیون
homeroom
U
کلاس درس
classrooms
U
کلاس درس
he stands first in his class
U
او در کلاس خود
grades
U
کلاس کیفیت
grade
U
کلاس کیفیت
classroom
U
کلاس درس
surveillant
U
مبصر کلاس
lower class
U
بی کلاس
[در جامعه]
skull practice
U
کلاس اموزشی
first class
U
فرست کلاس
summer school
U
کلاس تابستانی
summer schools
U
کلاس تابستانی
underclass
U
بی کلاس
[در جامعه]
subclass
U
بی کلاس
[در جامعه]
frequency curve
U
منحنی فراوانی
frequency distribution
U
توزیع فراوانی
frequencies
U
فراوانی تردد
frequency
U
فراوانی تردد
cumulative frequency
U
فراوانی متراکم
plenty
U
فراوانی بسیاری
collision frequency
U
فراوانی برخورد
affluence
U
فراوانی ثروت
accumulated frequency
U
فراوانی تراکمی
bountifully
U
بطور فراوانی
feracity
U
باراوری فراوانی
Excess Distribution
U
توزیع فراوانی
absolute frequency
U
فراوانی مطلق
redundancies
U
زائد فراوانی
abundance
U
نسبت فراوانی
luxuriance
U
فراوانی پربرکتی
abundance ratio
U
نسبت فراوانی
amplitude
U
فراخی فراوانی
accumulated frequency
U
فراوانی تجمعی
redundancy
U
زائد فراوانی
gluts
U
فراوانی کالا
glut
U
فراوانی وفور
natural abundace
U
فراوانی طبیعی
plentifulyear
U
سال فراوانی
glut
U
فراوانی کالا
gluts
U
فراوانی وفور
surveyor
U
مبصر کلاس پیمایشگر
surveyors
U
مبصر کلاس پیمایشگر
insulation class
U
کلاس عایق بندی
classifications
U
روش کلاس بندی
classification
U
روش کلاس بندی
expected frequency
U
فراوانی مورد انتظار
cumulative frequency distribution
U
توزیع فراوانی تراکمی
abundantly
U
به فراوانی بحد وفور
superfluity
U
فراوانی بیش ازحد
He is at the bottom of the class.
U
اوشاگرد آخر کلاس است
hit the books
<idiom>
U
برای کلاس آماده شدن
classed
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classing
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
The professor stepped into the classroom.
U
استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
classes
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
day schools
U
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
day school
U
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
inheritance
U
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
sub-
U
تعداد دادههای مربوط به یک داده در کلاس اصلی
inheritances
U
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
inherits
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inheriting
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
U
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
inherit
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
resident school
U
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
taxi dancer
U
دختری که در کلاس رقص یاکاباره در مقابل پول بامشتریان دیگر میرقصد
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical
U
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacities
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
bands
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
Britisher
U
انگلیسی
limeys
U
انگلیسی
Briton
U
انگلیسی
limey
U
انگلیسی
Englishwomen
U
انگلیسی
Englishwoman
U
انگلیسی
Britons
U
انگلیسی
knuckle bow
U
انگلیسی
Englishman
U
انگلیسی
english woman
U
زن انگلیسی
English
U
انگلیسی
johnny
U
انگلیسی
knuckle guard
U
انگلیسی
Englishmen
U
انگلیسی
British
U
انگلیسی
Britishers
U
انگلیسی
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee
U
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use
U
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
in plain english
U
به انگلیسی ساده
tommy atkins
U
سرباز انگلیسی
redcoat
U
سرباز انگلیسی
english billiards
U
بیلیارد انگلیسی
association croquet
U
کروکه انگلیسی
HMS
U
کشتی انگلیسی
english self taught
U
خوداموز انگلیسی
english opening
U
گشایش انگلیسی
In simple (plain) English.
U
به انگلیسی ساده
english speaking
U
انگلیسی زبان
jardin anglais
U
باغ انگلیسی
anglophile
U
انگلیسی دوست
arabic numeral
U
اعداد انگلیسی
english system
U
سیستم انگلیسی
English altar
U
محراب انگلیسی
anglicization
U
انگلیسی مابی
king's english
U
انگلیسی اصیل
middle english
U
انگلیسی تا 0051میلادی
cleat knob
U
دگمه انگلیسی
ale
U
ابجو انگلیسی
is a monetary sign
U
انگلیسی است
cleat
U
عایق انگلیسی
johnny
U
مرد انگلیسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com