Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
following on
U
از پی اینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
offing
U
در اینده نزدیک
emergencies
U
ناگه اینده اورژانس
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
tardier
U
دیر اینده کند
tardiest
U
دیر اینده کند
tardy
U
دیر اینده کند
next
U
اینده
indemnities
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
disqualification
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualifications
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
tenor
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenors
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
prospect
U
اینده نگری
prospected
U
اینده نگری
prospecting
U
اینده نگری
prospects
U
اینده نگری
incoming
U
اینده
emergence
U
ناگه اینده اورژانس
intermediate
U
درمیان اینده مداخله کننده
emergent
U
بیرون اینده
exclusion
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
futuristic
U
مربوط به اینده
prospective
U
مربوط به اینده
providence
U
صرفه جویی اینده نگری
toward
U
اینده
prospectus
U
اینده نامه
prospectuses
U
اینده نامه
providential
U
اینده نگر
upcoming
U
زود اینده
prescient
U
عالم به غیب یا اینده
oncoming
U
پیشامد کننده اینده
coming
U
اینده
lavenir
U
اینده
approaching
U
اینده
forthcoming
U
اینده
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
futures
U
قراردادهای اینده
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
hunch
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunched
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunches
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunching
U
فن احساس وقوع امری در اینده
looking
U
بنظر اینده
latest
U
تازه گذشته اینده
scout
U
ارزیابی حریف اینده
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
future
U
اینده
future
U
بعد اینده اتیه
aftertime
U
اینده
at a laterd
U
در اینده
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
bill time draft
U
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
by next mail
U
باپست اینده
catabatic
U
پایین اینده
comer
U
اینده
current liabilities
U
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
erelong
U
در اینده نزدیک
even tual
U
درنتیجه اینده
exdividend
U
بدون سود اینده سهام
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
f. tense
U
زمان اینده
forthcomming
U
اینده
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
future attacks
U
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
futures contract
U
قرارداد اینده
futurism
U
اینده گرایی
futurity
U
اینده
futurity
U
نسل اینده
futurity
U
اتفاقات اینده
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
in the time to come
U
اینده
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
intercurrent
U
در میان اینده
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
katabatic
U
پائین اینده
long range
U
مربوط به اینده دور
nether world
U
جهان اینده
nrxt monday
U
دوشنبه اینده
odd comeshortly
U
اینده نزدیک
on the th prox
U
در روز چهارم ماه اینده
otherworldiness
U
وابستگی بجهان اینده
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
plunging fire
U
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
prolepsis
U
فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
prospect of the future
U
دورنمای اینده
prospectively
U
با عطف به اینده
prospectiveness
U
وابستگی به اینده
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
Other Matches
to be
U
اینده
the a season
U
فعل اینده
the a season
U
موسم اینده
the f. winter
U
زمستان اینده
the future
U
جهان اینده
the next world
U
جهان اینده
the next world
U
عالم اینده
sup.latest or last
U
دیر اینده
proximo
U
ماه اینده
proximo
U
درماه اینده
the ensving twelve months
U
دوازده ماه اینده
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
proximo
U
مربوط بماه اینده
provident
U
صرفه جو اینده نگر
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
the law is prospective
U
اثر قانون مربوط به اینده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com