Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aaronic
U
از نسل هارون جزو گروه کشیشان پایین درجه مورمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
priest ridden
U
زیر نفوذ کشیشان قرار گرفته منکوب کشیشان
sacerdotal
U
وابسته به کشیشان درخور کشیشان
understrapper
U
عامل پایین درجه
low temperature
U
درجه حرارت پایین
tenth rate
U
پایین ترین درجه
lasted
U
پایین ترین درجه یا مقام
last
U
پایین ترین درجه یا مقام
lasts
U
پایین ترین درجه یا مقام
minor order
U
صفوف روحانی پایین درجه
aaron
U
هارون
cryogenic liquid
U
گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
Mormon
U
فرقه مذهی مورمن
Mormons
U
فرقه مذهی مورمن
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
calotte
U
شبکلاه کشیشان
hood
U
باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
pontifex
U
عضو شورای کشیشان کاتولیک
lama teshu
U
رئیس کشیشان بودایی مغولستان
sacerdotage
U
کشیش مابی جماعت کشیشان
dominie
U
عنوان کشیشان کلیسای هلند
dalailama
U
رئیس کشیشان بودایی تبت
hoods
U
باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
soutane
U
ردای مخصوص کشیشان کاتولیک
alb
U
پیراهن سفید و بلند کشیشان
lamasery-rise
U
[خانقاه کشیشان بودایی در تبت]
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
shovel hat
U
کلاه لبه پهن کشیشان انگلیس
lamasery ries
U
خانقاه کشیشان بودایی در تبت و مغولستان
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
chantry
U
پولی که وقف کشیشان میشودتابرای مردگان بخوانند
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
humeral veil
U
پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
your reverence
U
عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
beam attack
U
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
his reverence
U
جناب اقای- عنوان کشیشان که برابراست باعناوین قدیمی ایران
recessional hymn
U
سرودیکه هنگام دست کشیدن کشیشان از عبادت نواخته میشود
biretta
U
یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
ark
U
[نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
maniple
U
بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
down
U
سوی پایین بطرف پایین
shoulder patch
U
درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator
U
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
U
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
altar-screen
U
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
U
گروه بیشمار گروه
horde
U
گروه بیشمار گروه
hagiarchy
U
حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
brevet
U
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms
U
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
submiss
U
پایین
neath or neath
U
پایین تر
subatmospheric
U
پایین تر از جو
low level
U
پایین
below
U
پایین
lower
U
پایین تر
subteen
U
پایین تر از سن 31
lower
U
پایین
down
U
پایین
beneath
U
پایین
underneath
U
پایین
tailwater
U
پایین اب
bal
U
از مچ پا به پایین
lowers
U
پایین تر
lower most
U
پایین تر
low
U
پایین
lower limit
U
حد پایین
lowering
U
پایین تر
lowered
U
پایین تر
neath or neath
U
پایین
sub-
U
یا پایین تر
hypogenous
U
پایین رو
bottom
U
پایین
vide infara
U
پایین
beneath
U
پایین تر
below
<adv.>
U
در پایین
hereafter
<adv.>
U
در پایین
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
در پایین
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
در پایین
de-
U
پایین
further down
U
پایین تر
infara
U
پایین تر
infara
U
پایین
shortest
U
پایین تر
shorter
U
پایین تر
flattest
U
پایین
flat
U
پایین
shitu
U
پایین
bottoms
U
پایین
down stairs
U
پایین
short
U
پایین تر
dowm
U
پایین
throng
U
گروه
bunches
U
گروه
sets
U
گروه
fries
U
گروه
parcel
U
گروه
bunch
U
گروه
swarm
U
گروه
fry
U
گروه
bunching
U
گروه
gang
U
گروه
throngs
U
گروه
assembly
U
گروه
thronging
U
گروه
bunched
U
گروه
parcels
U
گروه
gangs
U
گروه
frying
U
گروه
setting up
U
گروه
thronged
U
گروه
flocking
U
گروه
trooping
U
گروه
group
U
گروه
ensign
U
گروه
ensigns
U
گروه
clique
U
گروه
cliques
U
گروه
shoal
U
گروه
shoals
U
گروه
cohorts
U
گروه
cohort
U
گروه
folk
U
گروه
folks
U
گروه
batches
U
گروه
trooped
U
گروه
troop
U
گروه
batch
U
گروه
groups
U
گروه
mass
U
گروه
cluster bombs
U
گروه
clusters
U
گروه
cluster
U
گروه
host
U
گروه
hosted
U
گروه
hosting
U
گروه
hosts
U
گروه
platoon
U
گروه
platoons
U
گروه
flock
U
گروه
cluster bomb
U
گروه
masses
U
گروه
massing
U
گروه
team
U
گروه
teams
U
گروه
ring
U
گروه
flocked
U
گروه
g , series
U
گروه ژ
concourses
U
گروه
concourse
U
گروه
many
U
گروه
herds
U
گروه
bevy
U
گروه
schools
U
گروه
school
U
گروه
companies
U
گروه
company
U
گروه
multitude
U
گروه
covey
U
گروه
t group
U
گروه T
attack group
U
گروه تک
lot
U
گروه
herding
U
گروه
herded
U
گروه
herd
U
گروه
multitudes
U
گروه
crowd
U
گروه
crowds
U
گروه
special interest group
U
گروه
swarmed
U
گروه
party
U
گروه
corps
U
گروه
congregation
U
گروه
squads
U
گروه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com