Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
afforded
U
از عهده برامدن
affording
U
از عهده برامدن
affords
U
از عهده برامدن
cope
U
از عهده برامدن
coped
U
از عهده برامدن
copes
U
از عهده برامدن
copings
U
از عهده برامدن
take out
U
از عهده برامدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
answer
U
جواب دادن از عهده برامدن
answered
U
جواب دادن از عهده برامدن
answering
U
جواب دادن از عهده برامدن
answers
U
جواب دادن از عهده برامدن
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
acquits
U
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
acquitting
U
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
Other Matches
undertake
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertaken
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertakes
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
arisen
U
برامدن
coped
U
برامدن
copings
U
برامدن
bulges
U
برامدن
bulging
U
برامدن
cope
U
برامدن
copes
U
برامدن
bulge
U
برامدن
to be deduced
U
برامدن
protuberate
U
برامدن
bulged
U
برامدن
exhalation
U
نفس برامدن
afforded
U
ازعهده برامدن
affording
U
ازعهده برامدن
affords
U
ازعهده برامدن
to take out
U
ازعهده برامدن
arises
U
بوجود اوردن برامدن
arising
U
بوجود اوردن برامدن
arise
U
بوجود اوردن برامدن
to stand the racket
U
ازعهده ازمایش برامدن تحمل سختی وامتحان کردن بردباری
on
U
عهده
responsibility
U
عهده
undertaking
U
عهده
responsibilities
U
عهده
take over
U
به عهده گرفتن
undertaking
U
به عهده گرفتن
to be incapable
U
از عهده بر نیامدن
incumbency
U
عهده داری
charged
U
عهده دار
charge
U
عهده دارکردن
afford
از عهده برآمدن
acquit
از عهده برآمدن
charges
U
عهده داری
responsible
U
عهده دار
charges
U
عهده دارکردن
entrusted
U
عهده دار
charge
U
عهده داری
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope .
U
از عهده من خارج است
at owner's risks
U
ریسک به عهده مالک
draw
U
کشیده شدن عهده
guarantees
U
عهده دار شدن
guarantee
U
عهده دار شدن
charge some one with
U
به عهده کسی گذاشتن
guaranteed
U
عهده دار شدن
drawen on the national bank
U
عهده بانک ملی
drawn on
U
کشیده شدن عهده
assumes
U
عهده دار شدن
assume
U
عهده دار شدن
sponsorship
U
عهده گیری اعانت
draws
U
کشیده شدن عهده
stand
U
عهده دارشدن موقعیت
be up to
U
به عهده کسی بودن
duties on buyer's account
U
حقوق گمرکی به عهده خریداراست
emprise
U
تقریر عهده دار شدن
hold the fort
<idiom>
U
از عهده کاری شاق برآمدن
take the chair
U
ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
draw on
U
عهده کسی برات کشیدن
carrier's risk
U
خطرات به عهده حمل کننده
carrige forward
U
کرایه به عهده گیرنده کالا
caveat subscriptor
U
مسئولیت به عهده عضو میباشد
see one's way clear to do something
<idiom>
U
احساس از عهده کاری برآمدن را داشتن
carrier's risk
U
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
the burden of proof rests with
U
اثبات ادعا بر عهده مدعی است
the burden of proof rests of claimant
U
بار اثبات بر عهده شاکی است
carry the ball
<idiom>
U
قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
to bear any customs duties
U
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
To assume office .
U
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
He wI'll give a good account of himself.
U
خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
owner's risk
U
خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
(in) charge of something
<idiom>
U
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
monopolylogue
U
نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
cashier's check
U
چکی که بانک عهده خود بکشد
to bear all customs duties and taxes
U
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
I shall personally undertake tht you make a profit.
U
من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
bisque
U
امتیاز تعادلی که زمان استفاده از ان به عهده بازیگراست
He undertook the primiership at the age of eighty.
U
درهشتاد سالگی عهده دار سمت نخست وزیری شد
tenantable repair
U
تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
primary
U
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
parlementaire
U
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
hanging committee
U
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
at owner's risk
U
معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
devices
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
answering machines
U
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
answering machine
U
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
place utility
U
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
lu
U
LU و LU کنترل بخشها را به عهده دارند. LU ارتباط بین وسایل و LU را تامین میکند و پروتکل peer-to-peer است
undertaken
U
متعهد شدن عهده دار شدن
undertake
U
متعهد شدن عهده دار شدن
undertakes
U
متعهد شدن عهده دار شدن
serviced
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
dedicated
U
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
close corporation
U
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
paging
U
فرمولی که مدیریت حافظه حافظه به صفحات اختصاص میدهد. و نیز انتقال بین حافظه پشتیبان و حافظه اصلی به روش کار را بر عهده دارد
paged address
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
declaration of trust
U
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com