Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
athwart
U
از طرفی بطرف دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to get a word in edgewise
U
طرفی را میان صحبت شخص پرچانه دیگر انداختن
horizontal
U
دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
transpose
U
بطرف دیگر معادله بردن
transposes
U
بطرف دیگر معادله بردن
transposing
U
بطرف دیگر معادله بردن
transposition
U
انتقال اعدادمعلوم بیکسو ومجولات بطرف دیگر معادله فراگذاری
ferried
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
skyward
U
بطرف اسمان بطرف بالا
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
cubical
U
سه طرفی
impartiality
U
بی طرفی
neutrality
U
بی طرفی
one sidedness
U
یک طرفی
one tideness
U
یک طرفی
secund
U
یک طرفی
neutralism
U
سیاست بی طرفی
triacontahedral
U
سی رویه سی طرفی
neutralism
U
روش بی طرفی
yon
U
شخص ان طرفی
Do you know who you are dealing with?
U
میدانی با کی طرفی ؟
neutral state
U
حالت بی طرفی سیاسی
neutralism
U
حفظ بی طرفی سیاسی
disinterestedly
U
ازروی بی طرفی یابی علاقگی
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
in-
U
بطرف
into
U
بطرف
in
U
بطرف
at
U
بطرف
levo
U
بطرف چپ
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
edgewise
U
بطرف لبه
to
U
بطرف روبطرف
onwards
U
بطرف جلو
cityward
U
بطرف شهر
coastward
U
بطرف ساحل
coastwards
U
بطرف ساحل
frontward
U
بطرف جلو
frontwards
U
بطرف جلو
rearward
U
بطرف عقب
with
U
بطرف درجهت
apporro
U
بطرف جلو
manward
U
بطرف انسان
atop
U
بطرف بالا
upwards
U
بطرف بالا
to the east of
U
بطرف مشرق
eastwards
U
بطرف مشرق
on
U
بعلت بطرف
to win over to one's side
U
بطرف خوداوردن
earthwards
U
بطرف زمین
earthward
U
بطرف زمین
pakkorro
U
بطرف بیرون
cephalad
U
متمایل بطرف سر
downwards
U
بطرف پائین
dorsad
U
بطرف پشت
toward
U
بطرف نسبت به
without
U
بطرف خارج
aport
U
بطرف چپ کشتی
home
U
بطرف خانه
upgrades
U
بطرف بالا
upgrading
U
بطرف بالا
heavenward
U
بطرف اسمان
abaft
U
بطرف عقب
mesal
U
بطرف وسط
mesail
U
بطرف وسط
mediad
U
بطرف وسط
riverward
U
بطرف رودخانه
homes
U
بطرف خانه
edgeways
U
بطرف جلوباشد
homeward
U
بطرف منزل
upgraded
U
بطرف بالا
orients
U
بطرف خاوررفتن
upgrade
U
بطرف بالا
forwards
U
بطرف جلو
upward
U
بطرف بالا
orienting
U
بطرف خاوررفتن
orient
U
بطرف خاوررفتن
biteuro chagi
U
ضربه پا بطرف اریب
northeastward
U
بطرف شمال شرقی
outwards
U
بطرف خارج بیرونی
southern
U
جنوبا بطرف جنوب
ashore
U
بکنار بطرف ساحل
inboard
U
بطرف مرکز کشتی
ina northerly direction
U
بطرف شمال شمالا
adaxial
U
متمایل بطرف محور
inwards or inward
U
بطرف داخل بباطن
nobble
U
بطرف خود اوردن
nobbled
U
بطرف خود اوردن
nobbles
U
بطرف خود اوردن
nobbling
U
بطرف خود اوردن
leans
U
تکیه دادن بطرف
leaned
U
تکیه دادن بطرف
front
U
بطرف جلو روکردن به
fronting
U
بطرف جلو روکردن به
northwestwards
U
بطرف شمال غربی
deasil
U
متمایل بطرف راست
norther
U
بیشتر بطرف شمال
downstroke
U
ضربه بطرف پایین
cephalad
U
متمایل بطرف راس
downswing
U
نوسان بطرف پایین
gravitate
U
متمایل شدن بطرف
southeastward
U
بطرف جنوب شرقی
upthrust
U
حرکت بطرف بالا
phototropism
U
گرایش بطرف نور
gravitated
U
متمایل شدن بطرف
upwell
U
بطرف بالا رفتن
ap chagi
U
ضربه پا بطرف جلو
gravitates
U
متمایل شدن بطرف
uptilt
U
بطرف بالا کج کردن
northwardly
U
بطرف شمال شمالی
gravitating
U
متمایل شدن بطرف
astern
U
بطرف عقب پسین
stern ward
U
بطرف عقب کشتی
upstroke
U
خط منبسط بطرف بالا
stern wards
U
بطرف عقب کشتی
outward
U
بطرف خارج بیرونی
lean
U
تکیه دادن بطرف
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
dextrorotation
U
گردش بطرف قطب راست
south wards
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
soiuth ward
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
westward
U
بسوی باختر بطرف مغرب
retrorse
U
بطرف پایین و عقب خم شده
step turn
U
چرخش بطرف پایین تپه
westwards
U
بسوی باختر بطرف مغرب
strelli
U
غلت عقب بطرف بالانس
pulls
U
بطرف خود کشیدن کشش
overhand
U
بازی با دست بطرف بالا
evanesce
U
بطرف صفر میل کردن
outcurve
U
انحنا یا خمیدگی بطرف خارج
adductor
U
تمایل عضو بطرف محور
pull
U
بطرف خود کشیدن کشش
bate
U
بال زدن بطرف پایین
cockshy
U
پرتاب تیر بطرف هدف
cockshot
U
پرتاب تیر بطرف هدف
starboard
U
بطرف راست حرکت کردن
upstroke
U
حرکت قلم بطرف بالا
upthrust
U
بطرف بالا پرتاب کردن
upthrow
U
بطرف بالاانداختن تحول شدید
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
gravitating
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitate
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
levorotatory
U
دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
comebacker
U
ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
levorotary
U
دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
bind
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
banked turn
U
انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
called shot
U
ضربه معین بطرف گوی یاکیسه یا هر دو
binds
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
capacole
U
چرخش بطرف چپ وراست پلکان مارپیچ
to push down
U
بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن
gravitated
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
banking track
U
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
place kick
U
توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
to face somebody
[something]
U
چهره خود را بطرف کسی
[چیزی]
گرداندن
lordosis
U
انحنای زیاد ستون فقرات بطرف جلو
downbeat
U
حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین
in and in
U
مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
leg break
U
بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
deflection
U
ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
out and in
U
گویی که با پیچش بطرف شیارمی رود و برمی گردد
deflections
U
ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
upload
U
نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
downwash
U
زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
nose down
U
خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
retrorocket
U
راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
wash in
U
پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
skate off
U
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
jet propulsion
U
جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
upwash
U
حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
tabbed flap
U
فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
ssquare rig
U
کشتی دکل دار دارای بادبان خم شده بطرف دکل
skittle
U
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
inflexed
U
منحنی یا کج شده بطرف داخل یا خارج و یابطرف پایین ویابطرف قطب و محور منحرف شده
nose up
U
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
pinches
U
محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
pinch
U
محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
up the river
U
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
onshore
U
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
chinaman
U
زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
eastern
U
ساکن شرق بطرف شرق
down
U
سوی پایین بطرف پایین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com