English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
north-eastern U از شمال خاوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
northeast U شمال خاوری
northeaster U باد شمال خاوری
Other Matches
northing U عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
north-east U شمال شرقی در شمال شرق
northeast U شمال شرقی شمال شرق
north west U شمال غرب شمال غربی
north east U شمال شرق شمال شرقی
north north east U میان شمال و شمال خاور
northwest U شمال غرب شمال غربی
north by cast U میان شمال و شمال شرقی
north-west U شمال غربی در شمال غرب
eastern U خاوری
ortive U خاوری
south easterly U جنوب خاوری
southeast U جنوب خاوری
oriental U اسیایی خاوری
south eastern U جنوب خاوری
the old world U نیم کره خاوری
southeastward U در جهت جنوب خاوری
orients U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orienting U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orient U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
holarctic U وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
orientalize U خاوری شدن شرقی ماب شدن
south east U جنوب خاوری جنوب شرقی
north U در شمال
northerly U شمال
north <adj.> U شمال
north U شمال
NW U شمال غربی
epsilon bootis U رایت شمال
compass rose U شمال نما
compass north U شمال مغناطیسی
northwest U شمال باختری
north east U شمال خاور
ina northerly direction U سوی شمال
north east U در شمال خاور
north west U شمال باختر
the north pole U قطب شمال
north wind U باد شمال
north-westerly U شمال غربی
northeastern U شمال شرقی
Libya U شمال افریقا
northeastward U شمال شرقی
northwardly U سوی شمال
north-eastern U رو به شمال شرق
north easterly U شمال شرقی
north western U شمال غربی
north-east U شمال شرق
northbound U عازم شمال
northerners U اهل شمال
northerner U اهل شمال
north-west U شمال غرب
north U روبه شمال
north U باد شمال
northerly U به سمت شمال
North Pole U قطب شمال
arctic U قطب شمال
north-westerly U در شمال باختر
north westerly U در شمال باختر
north-easterly U شمال شرقی
north-western U شمال غربی
northwestern U شمال غربی
true north U شمال واقعی
northern U ساکن شمال
true north U شمال حقیقی
north westerly U شمال غربی
grid north U شمال شبکه
true north U شمال جغرافیایی
magnetic north U شمال مغناطیسی
arcturus U نگهبان شمال
Flemish Mannerism U انقلاب شمال اروپا
northwestwards U بطرف شمال غربی
northwester U طوفان شمال غربی
northwester U باد شمال غربی
rubicon U رودی در شمال ایتالیا
northernmost U دورترین محل در شمال
upstater U اهل شمال استان
NW U مخفف شمال غرب
smew U مرغابی شمال اروپاواسیا
north-eastern U به سوی شمال شرق
northwards U بسوی شمال شمالا
northward U بسوی شمال شمالا
north light roof U بام شمال نور
north easter U باد شمال خاور
Arctic Circle U مدار قطب شمال
magnetic north pole U قطب شمال مغناطیسی
compass north U شمال قطب نما
celestial north pole U قطب شمال عالم
ice foot U دیواره یخ درنواحی شمال
Nordic U وابسته به شمال اروپا
north wester U باد شمال باختر
northwardly U بطرف شمال شمالی
norther U بیشتر بطرف شمال
northeastward U بطرف شمال شرقی
northeastern U مربوط به شمال شرقی
ina northerly direction U بطرف شمال شمالا
northeaster U نسیم شمال شرقی
moors U اهل شمال افریقا مسلمان
lemmings U موش صحرایی قطب شمال
uptown U واقع در محلات شمال شهر
euroclidon U بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
arctic U وابسته بقطب شمال سرد
moor U اهل شمال افریقا مسلمان
moored U اهل شمال افریقا مسلمان
barbary U کشوران اسلامی شمال افریقا
polar U وابسته به قطب شمال وجنوب
lemming U موش صحرایی قطب شمال
narwhale U نهنگ دریایی قطب شمال
low dutch U زبان شمال المان و هلندی
narwhal U نهنگ دریایی قطب شمال
narwal U نهنگ دریایی قطب شمال
steelhead U ماهی ازاد شمال امریکا
piedmont U ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
moorish U وابسته به اهالی شمال افریقا
inkberry U درخت خاص شمال شرق امریکا
north-eastern U وابسته به شمال شرق ایالات متحده
laplander U اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
The aircrafts was flying in a northerly direction. U هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
trouvere U شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
bald eagle U نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
white crappie U ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
shaman U کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
fox grape U انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
bald eagles U نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
declination U مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
Expressionism U [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
English style U [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
gadwall U اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
new england U نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
azimuth U نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
gyrocompass U نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
Ditterling U [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
true track U تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
wimp U آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
jackrabbit U نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
Hispano-Moresque U [سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
lapland U ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
blue laws U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue law U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
rhaeto romanic U زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
arcturus U نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
upstate U وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
baltic U دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
butterfly saddle rug U قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
Tianjan U شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Quchan U قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com