English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He was transported with joy. U از شادی درپوست نمی گنجید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
An ass in the guise of a lion. U خر درپوست شیر
pox U موجد ابله درپوست
depigmentation U کاهش رنگ دانه درپوست و غیره
melanotic U دچار سیاهی غیر طبیعی درپوست
framboesia U ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
keloid or cheloid U یکجو ربرامدگی درپوست که درجای اسیب دیده پیدا میشود
glee U شادی
revelery U شادی
caper U شادی
pleasance U شادی
capered U شادی
joyance U شادی
curvet U شادی
joy U شادی
joys U شادی
capers U شادی
gala U شادی
rejoicing U شادی
rejoicings U شادی
joyless U بی شادی
gaiety U شادی
jubilation U شادی
galas U شادی
airiness U شادی
exultation U شادی
banzai U هلهله شادی
exultance U وجد و شادی
f.mirth U شادی جشن
high jinks U سروصدا و شادی
plaudit U هلهله شادی
mirthfulness U شادی ونشاط
joie de vivre U زیست شادی
jubilate U فریاد شادی
fool's paradise U شادی احمقانه
acclamation U تحسین و شادی
reveling U شادی کردن
reveled U شادی کردن
revel U شادی کردن
jubilees U روز شادی
effervescence U طراوت و شادی
joy U شادی کردن
merriment U ابراز شادی
joys U شادی کردن
cock-a-hoop U شادی کنان
breezy U شادی بخش
happiness U شادی خوشنودی
mirth U نشاط شادی
jubilee U روز شادی
joyously U از روی شادی
revels U شادی کردن
revelling U شادی کردن
revelled U شادی کردن
To be in raptures . To be overjoyed . U غرق در شادی بودن
exults U شادی کردن وجدکردن
exulting U شادی کردن وجدکردن
ovations U شادی وسرور عمومی
exult U شادی کردن وجدکردن
ovation U شادی وسرور عمومی
with rejoicings and embraces U با شادی و فریاد هورا
tragicomedy U دارای حزن و شادی
tragicomedies U دارای حزن و شادی
carnival U کاروان شادی جشن
elation U ترفیع سرفرازی شادی
exulted U شادی کردن وجدکردن
they returned in triumph U شادی کنان برگشتند
gleefully U از روی شادی و خوشحالی
carnivals U کاروان شادی جشن
to be pleased for somebody U در شادی کسی سهیم شدن
to be glad for somebody's sake U در شادی کسی سهیم شدن
to be psyched for somebody [American E] U در شادی کسی سهیم شدن
whoopla U عیاشی و شادی پر سرو صدا
capers U از روی شادی جست وخیزکردن
capered U از روی شادی جست وخیزکردن
caper U از روی شادی جست وخیزکردن
to overcrow one's rival U از پیروزی بر حریف شادی کردن
jobilate U شادی کردن از خوشی فریاد زدن
She was transported with joy . U شادی تمام وجودش را فرا گرفت
gee whiz <idiom> U بافریاد شادی خود رانشان دادن
fly in the ointment <idiom> U یک چیز کوچک که شادی را بههم بزند
inequality operator U نشانه بیان عدم شادی دو متغیر یا دو مقدار
kirmess U جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
mardi gras U سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
Sophrosyne U وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
rejoicingly U شادی کنان وجد کنان
rejoices U شادی کردن وجد کردن
rejoice U شادی کردن وجد کردن
rejoiced U شادی کردن وجد کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com